رسول خدا صلى الله علیه وآله در طول دوران نزول وحى شارع دین بوده و در انجام تبلیغ وبیان دین از هیچ کوششى فروگذار نکرد :« هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقَانِ »[۱] ؛مردم را راهبر و دارنده دلایل آشکار هدایت و میرزان تشخیص حق ازباطل است .و آن حضرت صلى الله علیه وآله از جهت عمل و گفتار ، اسلام مجسَّم بود بطورى که باوجود کاملى که داشت مجسمه اى براى شرعیت شد و سیره و رفتار و کردار و گفتار آن حضرت سرمشقى نیکو و دلیلى براى قوانین دینى در میان مسلمین گشت .قرآن کریم بر حُسن اقتداى به آن حضرت و پیروى از اوامر و نواهى ایشان تصریح دارد و خداوند متعال مى فرماید :« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »[۲] ؛همانا براى شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقى نیکوست .
جواز تدوین حدیث در طى دوره رسالت و دلایل کسانى که به جواز تدوین حدیث در آن دوران معتقدند
این بخش شامل فصلهاى ذیل مى باشد : مقدّمه : اصل در حکم تدوین حدیث چیست ؟ فصل اوّل : عرف عقلاء در تدوین حدیث و جایگاه شرع در آن عرف . فصل دوّم : سنّت نبوى در تدوین حدیث . فصل سوّم : اجماع اهل بیت پیامبر علیهم السلام بر تدوین حدیث فصل چهارم : سیره مسلمین در تدوین حدیث . خاتمه : خلاصه و نتیجه گیرى .
نویسنده:سیّد محمّد رضا حسینى جلالى مترجم:سیّد جواد حسینى بخش فرهنگى مؤسّسه امام هادى علیه الصلاة والسلام
اهداء مؤلّف:
بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه والصلاة والسلام على خیر خلقه محمّد وآله الطاهرین . خداوندا ! از تو یارى مى جوئیم . تقدیم به دخت خاندان وحى و رسالت ، و کریمه خاندان امامت و عدالت ، وشاخه درخت هاشمى و علوى ، سرورمان فاطمه معصومه دختر امام کاظم ،و خواهر امام رضا و عمّه امام جواد علیهم الصلاة والسلام ؛ همان که خداوند بر ما منّت همجوارى اش را نهاد ، و از باران نیکى و احسانش ما رابهره مند نموده ، و در پناهش اکراممان فرمود .
شفاعتها در آخرت ، پنج نوع اند و همه شان براى پیامبر ما صلى الله علیه وآله ثابت است . به بعضى از آنها هیچ کس جز پیامبر نمى تواند دست یازد ودر بعضى از آنها ، دیگران شریک اند و پیامبر صلى الله علیه وآله پیش از همه است . ازاین رو ، شفاعت (در معناى فراگیرش) به آن حضرت باز مى گردد وبعضى از انواعِ شفاعت ، ویژه اوست .اینکه پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرماید : «مَن زارَ قَبْری وَجَبَتْ له شفاعتی»(هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى شود) مى توانداشاره به شفاعتِ اختصاصى پیامبر باشد و مى تواند اشاره به عموم شفاعت به شمار آید .قاضى عِیاض و دیگران گفته اند : شفاعت پنج قسم است :[۱]
اَحادیثى که درباره عذاب قبر هست و به حدّ تواتر مى رسد (و بخارى و مسلم و دیگران روایت کرده اند و اهل سنت به مدلول آنهااجماع دارند) بر درک و فهمِ میّت ، دلالت مى کند . از بهترین این اَحادیث ، روایتى است که از ابوبَکْرَه نقل شده است ، وى مى گوید :در حالى که با شخص دیگرى به همراه پیامبر صلى الله علیه وآله قدم مى زدیم ، پیامبر صلى الله علیه وآله به دو قبر درآمد و فرمود : «صاحب این دو قبر ، هم اکنون در قبرشان عذاب مى شوند ، کدام یک از شما چوبى از این نخل برایم مى آورد ؟» .من به رفیقم پیشى جستم ، شاخه بى برگى را از نخل شکستم و آوردم . پیامبر صلى الله علیه وآله آن را از بالا دو نیم کرد ،نصفى را روى یکى از آن دو قبر و نصفِ دیگر را روى دیگرى گذاشت و فرمود : تا زمانى که این چوبها تازه اند ، بر این دو سخت گرفته نمى شود ! این دو ، به جهت غیبت و [ ناپرهیزى از ] ادرار ، عذاب مى شدند .
حیات انبیا ع و شهدا و دیگر مردگان حیات انبیا علیهم السلام
از اَنس نقل شده که پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود :الأنبیاء ـ صلواتُ اللّه علیهم ـ أحیاءٌ فی قُبُورهم یُصَلُّون ؛[۱]پیامبران ـ درود خدا بر آنان باد ـ زنده اند ، در قبرهاشان نماز مى گزارند . نیز از اَنس از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت شده که فرمود :إنَّ الأَنبیاء لا یُتْرَکونَ فی قُبُورهم بعد أربعین لیلة ، ولکنَّهُم یُصَلُّون بینَ یَدَی اللّه تعالى حَتّى یُنْفَخُ فی الصُّور ؛[۲]همانا ، انبیا ـ بعد از چهل شب ـ در قبرهاشان رهانمى شوند ، آنان تا زمانى که در صُور دمیده شود ، پیش خداى متعال نماز مى گزارند .در حدیث معراج آمده است که پیامبر صلى الله علیه وآله موسى علیه السلام را ایستاده درحال نماز ، در قبرش دید ، سپس موسى و دیگران به بیت المقدس سیرداده شدند (چنان که پیامبر ما سیر داده شد)
بایسته است انسان در پیشگاه خدا به پیامبر توسل جوید و از او یارى بخواهد و پیامبر صلى الله علیه وآله را شفیع قرار بدهد . این کار جایز است و حُسنِ آن را هر دیندارى مى داند و در سیره انبیا و رسولان الهى و سَلَف صالح و علما و توده مسلمانان ، امر شناخته شده اى مى باشد .هیچ یک از اهل اَدیان ، این شیوه را انکار نکرد و در هیچ زمانى شنیده نشد که کسى بر آن اعتراض کند تا اینکه ابن تیمیّه آمد و سخنى گفت که مردم را به اشتباه انداخت و به بدعتى زبان گشود که سابقه نداشت .ابن تیمیّه در این باره ، سخنِ دراز دامنى دارد .
در حدیث آمده است که سفر روا نیست مگر سوى سه مسجد : مسجد پیامبر صلى الله علیه وآله و مسجد الحرام (کعبه یا مسجد ابراهیم) و مسجدالأقصى (بیت المقدس یا مسجد ایلیاء) .[۱]معناى این حدیث این است که سوى جا و مکانى نباید بار سفربست مگر به طرفِ این سه مسجد .شایان ذکر است که در سفر ، دو چیز نهفته است : ۱ . انگیزه و غرض ؛ مانند سفر براى حج ، آموختنِ دانش ، جهاد ،زیارت پدر و مادر و .. . ۲ . مکانى که پایانِ سفر است [ و سفر بدانجا صورت مى گیرد ] مانندسفر به مکّه ، مدینه ، بیت المقدس یا دیگر مکانها [ براى غرض وهدفى ] غرض ، هرچه مى خواهد باشد .
شکى در این نیست که سفر سوى زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه وآله موجب تقرّب به خدا است ؛ زیرا :اوّلاً : خدا در قرآن مى فرماید : «اگر کسانى که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند …» و پیداست که «آمدن» هم مى تواند از نزدیک باشد و هم از دور ، با سفر باشد یا بى سفر صورت گیرد .نمى توان گفت که « جاؤُوک » (نزدت آیند) مطلق است و مطلق ، بر تکتکِ افراد دلالت ندارد (هرچند براى این کار صلاحیت دارد) زیرا :مطلق ـ در اینجا ـ در سیاق شرط قرار گرفته و هریک از افراد را شامل مى شود . هر کسى که این عمل از او سر زند ، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهد یافت .
اینکه زیارت ، موجب تقرُّب به خدا مى شود ، با قرآن و سنّت واجماع و قیاس ، به اثبات مى رسد .قرآن خداى متعال مى فرماید :« وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً » ؛[۱]اگر آنان هنگامى که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند واز خدا آمرزش بخواهند و پیامبر برایشان آمرزش بطلبد ،خداى را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت .این آیه ، مردم را بر رفتن پیش پیامبر صلى الله علیه وآله و آمرزش خواستن در آنجا و استغفار پیامبر براى آنها ، برمى انگیزد .