بایگانی ماهیانه: بهمن ۱۳۹۲

تاریخ سیاسى و عقایدى بخش ۱-پژوهشی درباره اذان

تاریخ سیاسى و عقایدى بخش ۱-پژوهشی درباره اذان

تاریخ سیاسى  و عقایدى  «حیّ على  خیر العمل»

در بحث از جزئیّت «حَیّ على  خیر العمل» چه بسا به نظر کسانى  چنین آید که ،اینجا بیشترین اِسناد به منابع اهل سنّت لازم است و نباید به آنچه از شیعه آوردیم
بسنده کرد ؛ بلکه آوردن آنچه را شیعه امامى  و زیدى  و اسماعیلى  و بعضى  علماى  اهل سنّت از اهل بیت و صحابه نقل کرده ‏اند جایز نیست ، چه این شیوه دیگران را قانع نمى ‏سازد و براى  آنها الزامى  در پى  ندارد .این سخن زمانى  به‏جا به نظر مى ‏آید که ما از واقعیّت‏هاى  تاریخى  روى  برتابیم ،زیرا عوامل تاریخى  و حدیثى  در برابر این موضع‏گیرى  است . حاکمان با نصوص وموازین در افتادند و از انتشار آنچه اصیل ولى  ناپسندشان بود جلوگیرى  کردند ، نقش امویان در تحریف احادیث و تاریک ساختن فضا براى  دور ماندن مردم از حقایق برکسى  پوشیده نیست ، و همه اینها رازِ تهى  ماندن مدرسه خلفا را از این احادیث مى ‏نمایاند

ادامه‌ی خواندن

اجماع عترت-پژوهشی درباره اذان

اجماع عترت-پژوهشی درباره اذان

اجماع عترت

 در بحث اذان صحابه و اهل بیت  علیهم ‏السلام گذشت که ، امام على  بن ابى ‏طالب  علیه‏ السلام به «حَیّ على  خیر العمل» اذان مى ‏داد ، و به مؤذّنش امر مى ‏کرد که در اذان آن را بگوید . با دقّت در حدیث تشریع اذان ـ که امام على   علیه ‏السلام آن را از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله روایت مى ‏کند مى ‏توان دریافت که «حَیّ على  خیر العمل» جزءِ اذان مى ‏باشد ؛ زیرا در حاشیه دُسُوقى مى ‏خوانیم : على   علیه ‏السلام «حَیّ على  خیر العمل» را پس از «حَیّ على  الفلاح» افزود ، و
مذهب شیعه تا الآن همین است[۱] .معناى  سخن دُسُوقى  این است که آنحضرت  چیزى  در اذان مى ‏آورد که خلفاء ازآن خوددارى  مى ‏کردند ؛ و همین عمل امام  علیه ‏السلام را فرزندانش ادامه دادند ، و سیره شیعه بر آن استوار شد ؛ زیرا بین فعل امام على  و مذهب شیعه تاکنون جدایى  نیفتاده است ،چه شیعه فقه و احکام دین را از امام على  و فرزندان معصوم او مى ‏ستاند . 

ادامه‌ی خواندن

اذان صحابه اهل بیت ع بخش۳ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه اهل بیت ع بخش۳ -پژوهشی درباره اذان

۱۶ . ابو اُمامة بن سَهْل بن حُنیف (م۱۰۰ ه )

مُحب طَبَرى  ـ امام شافعیه در زمان خود ـ در کتاب خود با نام «إحکام الأحکام»مى ‏گوید : ذکر شده است حیعله به «حیّ على  خیر العمل» از صَدَقَة بن یَسار ، از ابى  اُمامة بن سَهْل بن حُنیف که او چون اذان مى ‏داد مى ‏گفت : «حیّ على  خیر العمل» این حدیث را سعید بن منصور روایت کرده است[۱] .حافظ علوى  از طریق صَدَقَة بن یَسار روایت مى ‏کند که گفت : در راه بین مکّه (ومدینه) بودم ، با مردى  همراه شدم که او را در برخورد میان راه نشناختم ؛ ناگهان دریافتم که او ابو امامة بن سهل بن حنیف است ، پس شنیدم که در اذانش ندا مى ‏داد :«حیّ على  خیر العمل»[۲] .در کتاب اعتصام بحبل اللّه‏ ، ـ به نقل از کتاب اذان حافظ علوى  ـ آمده است : براى  ماحدیث کرد محمّد ، به ما خبر داد محمّد بن ابى  عبّاس ، از کتابش ، گفت : براى  ماحدیث کرد محمّد بن قاسم ، براى  ما حدیث کرد حسن بن محمّد ، براى  ما حدیث کرد حرب بن حسن مُحاربى  ، براى  ما حدیث کرد سُفیان بن عُیَیْنَه از صَدَقَة بن یَسارمکّى  که گفت : روزى  با اُمامة بن سَهْل بن حُنَیف همراه شدم ـ دیگران [ به او ] ابن بدرى  مى ‏گفتند ـ

ادامه‌ی خواندن

اذان صحابه اهل بیت ع بخش ۲ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه اهل بیت ع بخش ۲ -پژوهشی درباره اذان

 روایت زید از نافع

خبر داد ما را ابو طیب محمّد بن حسین تیملى   ـ به قرائت ـ حدیث کرد براى   ما ابو
جعفر محمّد بن على   بن مهدى   عطّار ، براى   ما حدیث کرد قاسم بن وهب تمیمى   ،براى   ما حدیث کرد ابوبکر بجلى   ، براى   ما حدیث کرد اسماعیل بن هارون خزّار ، ازعاصم عمرى   ، از زید بن محمّد بن[۱] نافع که : ابن عمر آن‏گاه که اذان مى  ‏داد ، مى  ‏گفت :«حیّ على   خیر العمل» . ادامه‌ی خواندن

اذان صحابه واهل بیت بخش۱ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه واهل بیت بخش۱ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه و اهل بیت علیهم ‏السلام

با مطالعه کتاب‏هاى   سیره و تاریخ و حدیث ، نزد مذاهب اسلامى   ، مى  ‏توان به اسامى   گروهى   از صحابه و تابعین ، و تابعینِ تابعین و اهل بیت پیامبرصلى   ‏الله ‏علیه ‏و‏آله دست یافت که ، به «حَیّ على   خیر العمل» اذان مى  ‏گفتند . گرچه در بعضى   از احادیث آمده که ،اذان شان به آن تنها در [ هنگام طلوع ] فجر بود ؛ لیکن احادیث دیگر دلالت دارد که درهمه اوقات به آن اذان مى  ‏دادند .اکنون نام بعضى   از کسانى   را مى  ‏آوریم که براى   پیامبر به «حَیّ على   خیر العمل» اذان مى  ‏گفتند ، ونیز نام بعضى   از بزرگان صحابه و اهل بیت پیامبر را ـ از طریق شیعه دوازده امامى   و زیدیه و اسماعیلیه و اهل سنّت ـ مى  ‏آوریم ؛ زیرا بر این باوریم که آگاهى   به همه شیوه‏ ها نزد مذاهب اسلامى   لازم است ، تا اینکه نگرش ما تنگ‏ نظرانه و منحصربه یک مذهب دون دیگرى   نباشد ، بلکه عموم و شمول داشته و نظر همه را بنمایاند. ادامه‌ی خواندن

حیّ على خیر العمل بخش دوم – پژوهشی درباره اذان

حیّ على خیر العمل بخش دوم – پژوهشی درباره اذان

روایت سَرِى ّ از ابو محذوره

ثبوت حیعله سوم را از پیامبر ، روایت حافظ علوى  تقویت مى ‏کند ، که به طرق گوناگون ، آن را از ابو محذوره روایت کرده است ، و همه آنها بر ثبوت حَیْعَلَه سوم متفق ‏اند .متن روایتى  که حافظ علوى  به اسناد خود نقل مى ‏کند و در سند آن احمد بن محمّدبن سَرِى ّ آمده چنین است :املاى  حدیث کرد براى  ما از حافظه ‏اش ابوالقاسم على  بن حسین عَرْزَمِى  ، گفت :براى  ما حدیث کرد ابوبکر احمد بن محمّد بن سَرِى ّ تمیمى  ، [ گفت : ] براى  ما حدیث کرد ابو عمران موسى  بن هارون بن عبداللّه‏ جَمّال ، [ گفت : ] براى  ما حدیث کرد یحیى بن عبدالحمید حَمّانى  ، [ گفت : ] براى  ما حدیث کرد ابوبکر بن عَیّاش ، از عبدالعزیز بن رفیع ، از ابو مَحْذوره که ، گفت : غلامى  [ و نوجوانى  ] بلند آواز [ و خوش صدا ]بودم ، پیش پیامبرصلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله   براى  نماز صبح اذان دادم

ادامه‌ی خواندن

حیّ على خیر العمل بخش اول – پژوهشی درباره اذان

حیّ على خیر العمل بخش اول – پژوهشی درباره اذان

 

اتفاق شیعه و سنى  بر شرعیّت «حیّ على  خیر العمل»

ثابت بودن جزئیّت «حَیّ على  خیر العمل» در اذان ، در عهد پیامبر ، از امور مسلم و تردید ناپذیر مى ‏باشد ، زیرا افزون بر وجود آن در احادیث شیعه دوازده امامى  ، و روایات زیدیه و اسماعیلیه ، اهل سنّت نیز به طُرُق خود آن را روایت کرده و آورده ‏اندکه ، بِلال در اذان صبح آن را مى ‏آورد ؛ بلکه گروه بسیارى  از صحابه به آن اذان مى ‏گفتند .از امامان چهارگانه اهل سنّت حکایت شده که ، به «حَیّ على  خیر العمل» در اذان  قائل ‏اند ؛ لیکن ادّعاشان این است که پیامبر به بلال دستور داد که آن را از اذان حذف کند و به جاى  آن جمله «الصلاةُ خیرٌ مِن النوم» را بگذارد . از این سخن روشن مى ‏شودکه آنان شرعیّت آن را ، در آغاز امر اذان ، انکار نمى ‏کنند ، لیکن به نسخ آن قائل ‏اند . حال باید دید ناسخ چیست ؟ و چرا از اذان تنها این جمله نسخ شد ؟شایان ذکر است که در این مسئله اهل سنّت دو گروه‏ اند : بعضى  از آنها ناسخ راسخن پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  مى ‏دانند که به بلال فرمود : «اِجْعَل مَکانَها الصلاةُ خیرٌ مِن النَوم»[۱]

ادامه‌ی خواندن

اذان و آثار آن در حیات اجتماعى-پژوهشی درباره اذان

اذان و آثار آن در حیات اجتماعى-پژوهشی درباره اذان

در شریعت اسلام ، اذان و اقامه در امور حیاتى   و اجتماعى   بسیارى   ، جز نماز ،
مستحب مى  ‏باشد ، بعضى   از آنها چنین است :

اذان و نوزاد

امام على    علیه ‏السلام : هرکه برایش کودکى   به دنیا آید ، باید در گوش راست او اذان ، و درگوش چپش اقامه بگوید ، این کار کودک شما را از [ شرّ ] شیطان نگه مى  ‏دارد ، و شیطان را به وحشت مى  ‏اندازد [ و از او دور مى  ‏سازد [۱]] .ابو داود به سندش از عبیداللّه‏ بن ابى   رافع ، از پدرش ، نقل مى  ‏کند که گفت : آن‏گاه که فاطمه  علیهاالسلام حسن بن على   را به دنیا آورد ، من دیدم که پیامبر  صلى   ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  در گوش‏هاى   او اذان نماز گفت[۲] . ادامه‌ی خواندن

اذان اعلام براى نماز است یا بیان اصول عقاید -پژوهشی درباره اذان

 اذان اعلام براى نماز است یا بیان اصول عقاید -پژوهشی درباره اذان

 

 قاضى   عیاض مى  ‏گوید : بدان که اذان کلامى   است که همه عقاید ایمانى   را در برداردو شامل مسائل عقلى   و سمعى   ایمان است ، و اثبات ذات خداست و کمالاتى   که شایسته اویند ـ یعنى   صفات وجودى   ـ و تنزیه خدا از ضد آن ـ یعنى   صفات عدمى   ـ واین همه ، در «اللّه‏ اکبر» نهفته است . پس از آن ، به اثبات وحدانیّت و نفى   ضد آن ـ شرک ـ تصریح شده ، چه شریک براى   خداى   سبحان محال است و این اساس ایمان و توحید مى  ‏باشد ، و مقدم بر همه وظایف دین . آن‏گاه به اثبات نبوت و شهادت به رسالت پیامبر اسلام ، تصریح شده که پس ازشهادت به توحید ، قاعده بزرگى   است ، و جاى   آن بعد از توحید است ؛ زیرا ازکارهایى   است که وقوع آن جایز مى  ‏باشد ، و این مقدمات از باب واجبات‏ اند ، و پس ازاین قواعد ، عقاید عقلى   ـ واجب و محال و جایز در حق خدا ـ کامل مى  ‏شود . پس از آن ، خدا مردم را به عبادت فرا خواند ، پس دعوت به نماز کرد و آن را بعد ازاثبات نبوت قرار داد ، زیرا معرفت وجوب نماز از سوى   پیامبر است نه عقل .

ادامه‌ی خواندن

تحقیقی در ماورای نظریه رویا۵-پژوهشی درباره اذان

تحقیقی در ماورای نظریه رویا۵-پژوهشی درباره اذان

 بخش پنجم- آن سه یا چهار نفر کیانند ؟

پس از آگاهى   بر بعضى   از تحریف‏ هاى   بنى   امیه ، جاى   آن است که اکنون عبارت مبهمى   را که کتاب‏هاى   صحاح و سنن درباره خبر اِسراء آورده‏ اند ،بررسى   کنیم . مفاداین روایات این است که چون جبرئیل براى   اِسراء فرود آمد . سه نفر را دید که پهلوى  هم خوابیده‏ اند ؟ اسرافیل از جبرئیل پرسید ، او کدام یک از آنها است ؟ پاسخ داد : نفروسطى  ‏شان .کسى   که در وسط خوابیده بود ، پیامبر گرامى   اسلام ، حضرت محمد بود ، اکنون سؤال این است که آن دو نفر دیگر چه کسانى   بودند ؟ چرا نامشان مبهم است ؟مسلم در صحیح خود ، و ابو عَوانَه در مسندش و تِرمِذى   در سنن خود ، و ابن خُزَیْمَه در صحیحش ، از قتاده از انس بن مالک ـ شاید گفت از مالک بن صَعْصَعَه (مردى   از قومش) ـ روایت مى  ‏کند که پیامبر فرمود : کنار خانه کعبه بین خواب وبیدارى   بودم که شنیدم کسى   مى  ‏گفت :

ادامه‌ی خواندن