بایگانی ماهیانه: اسفند ۱۳۹۲
واکاوى سخن عُمَر-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
واکاوى سخن عُمَر-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
با بررسى مآخذ این ماجرا درمى یابیم که بارِ سیاسى آن بیش از اَبعاد اعتقادى یاعاطفى آن است و عمر بن خطّاب به اندازه اى که در این ازدواج امور دیگر را مد نظرداشت ، در پى نَسَب و خویشاوندى و دامادى نسبت به [ خانواده ] رسول خدا نبود . اگر به راستى عمر قرابت با پیامبر را مى خواست و خود را تنها همدم شایسته براى اُمّ کلثوم مى دانست ، آیا از حُسن صحبت (و همدمى ) عمر بود که از ساق اُمّ کلثوم جامه پس زند یا او را به سینه اش بچسباند یا ببوسد یا … ؟!آیا اُمّ کلثوم ـ دختر على ـ از کنیزکان زرخریدى بود که ستبرى ساق ها وتندرستى شان مطلوب است تا کامروایى از آنها لذت بخشتر صورت گیرد و در
کامجویى بهتر باشند ؟! یا اینکه : اُمّ کلثوم ، کریمه بنى هاشم و دختر رسول خدا و على و فاطمه ، انسان آزادى بود که عمر ادعا کرد از راه ازدواج با او مى خواهد به خدا ورسولش نزدیک شود ! آیا به راستى عمر با این کارش ، مى خواست شایستگى اش را بنمایاند ؟ و اثبات کند که چونان او هیچ کس دیگر نمى تواند همسرى نیک و لایق براى ام کلثوم باشد ؟!
ادامهی خواندن
خواستگارى هاى نافرجام عُمَر-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
خواستگارى هاى نافرجام عُمَر-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
درشت خویى عمر بن خطاب را اَحَدى انکار نمى کند[۱] ، حتى زنان ازدواج با او را ـ به جهت دیدگاه خاص و نادرست وى به آنان ـ خوش نداشتند .در «اَنساب الأشراف» آمده است که عمر در نکوهش زنى چنین گفت :تو را چه به این ! شما زنان لعبتگانى ! بیش نیستید ، به نخ ریسى ات روى آور و به چیزى که در شأن تو نیست مپرداز[۲] .عمر به خواستگارى چند تن از زنان دست یازید و آنها ردش کردند : در «تاریخ طَبَرى » آمده است :مدائنى مى گوید : عمر اُمّ کلثوم ـ دختر ابوبکر ـ را که نابالغ بود ، خواستگارى کرد وعائشه را براى این کار فرستاد . عائشه به اُمّ کلثوم گفت : اختیار با خودت . اُمّ کلثوم گفت : مرا نیازى به او نیست ! عائشه به او گفت : از امیر المؤمنین روى مى گردانى ؟اُمّ کلثوم گفت : آرى ، او زندگى سختى دارد و بر زنان سخت مى گیرد .عائشه سوى عمروعاص پیک فرستاد و او را باخبر ساخت .
ادامهی خواندن
نگرش تاریخى-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
نگرش تاریخى-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
واکاوى ازدواج عُمَر
پیش از ورود به اصلِ بحث ، لازم است دو مقدمه را بدانیم :
۱ . شناختِ دیدگاه اهل سنت نسبت به خلیفه و خلافت ، و اینکه آیا نزد آنان خلیفه ـ به نصّ ـ از سوى خدا و رسولش تعیین مى شود یا نه ؟ ۲ . دیدگاه آنان درباره خلیفه چیست ؟ آیا معصوم مى باشد یا یک انسان عادى است که به صواب مى رود و خطا مى کند ؟
مقدمه اول
باورِ اهل سنّت این است که به لزومِ نَصِّ خلیفه از ناحیه خدا و رسولش اعتقادندارند ، بلکه امر خلافت واگذار به امت است ؛ گاه به بیعت اهل حَلّ و عقد (خبرگان)یا بیعت دو یا یک نفر حاصل مى شود و زمانى به شورا و گاهى به اجماع و … به همین جهت ، هرکس انتخاب شود امام مسلمانان و خلیفه رسول خدا مى گردد . ادامهی خواندن
از منظر متون و احادیث-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
از منظر متون و احادیث-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
[ کسانى چون ابن سَعْد ، ابن حَجَر عَسْقلانى ، ابن جوزى ، ابن جَریرِ طَبَرى ،خطیب بغدادى ، زَرَندى و یعقوبى مسئله ازدواج عمر با اُمّ کلثوم را در کتابهاشان آورده اند ، متن سخن آنها چنین است : ]
۱ . ابن سعد
ابن سعد در ترجمه اُمّ کلثوم ـ دختر على بن ابى طالب ـ در «الطبقات الکبرى »مى گوید :عمر ، اُمّ کلثوم را به عقد خود درآورْد در حالى که وى دخترى نابالغ بود وى به همسرى عمر باقى ماند تا سرانجام به قتل رسید ، و زید بن عمر و رقیّه بنت عمر رابراى عمر زایید …تا آنجا که مى نویسد :به ما خبر داد أنس بن عیاض لَیْثى ، از جعفر بن محمد ، از پدرش که [ گفت ] : عمربن خطّاب دختر على بن ابى طالب ، اُمّ کلثوم را خواستگارى کرد . على گفت : من دخترانم را براى فرزندان جعفر اختصاص داده ام ! عمر گفت : اى على ، او را به نکاح
من درآور ! به خدا سوگند ، مردى در روى زمین مانند من حُسن مصاحبت با او راانتظار نمى کشد .
ادامهی خواندن
پیش گفتار -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
پیش گفتار -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم
نویسنده:استاد سید على شهرستانى
ترجمه:بخش فرهنگى مؤسسه حضرت امام هادى علیه الصلوة والسلام .این اثر را تقدیم مى دارم به :جَدّم ، رسول خدا ؛و به مادرم ، فاطمه زهرا ؛و به پدران گرامى ام ، امامان اهل بیت ؛و به فرزندان ستمدیده از نسل على و فاطمه ؛و به همه کسانى که خواستار آگاهى بر حقایق تاریخى با روح علمى اند .مؤلف
مسئله ازدواج اُمّ کلثوم ، در طول تاریخ ، دستاویزى براى مخالفانِ مکتب اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته است و آن را براى مشروع دانستن ماجراى خلافت ـ پس ازپیامبر صلى الله علیه وآله ـ به کار مى برند ؛ اینکه امام على علیه السلام رابطه اى گرم و صمیمى با عمر داشت تا آنجا که با اشتیاق دختر خردسالِ خویش را به همسرى خلیفه درآورد و افتخار پدرْزنِ خلیفه بودن ، نصیب او شد .
ادامهی خواندن
پایان کار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟
پایان کار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟
۱ . آیا هر آنچه گذشت ، تقیّه اى است ؟!