پیوستهاى نامه اوّل-آیین حق
هم مناظره ما (شیخ «ص») سخنِ زیر را به نامه نخست خویش ضمیمه کرد :آیات قرآن ، عقیده امامیّه را [ درباره امامت ] (بعد از پیامبر) نقض می کند :۱ . ایمان به اینکه رسول خداصلی الله علیه و آله خاتم انبیا و آخرین فرستاده خداست ، بدان معناست که آن حضرت در زمان حیات و پس از مرگ ، امام است . براى هرکس که ثابت شود محمّدصلی الله علیه و آله رسول خداست ، طاعتش بر او واجب مى باشد و باید در حدّامکان ، در فرمانْبرى او بکوشد [ در این حال ] اگر گفته شود که او به بهشت مى رود ،به مسئله امامت نیازى نیست و جز طاعتِ پیامبرصلی الله علیه و آله اِلزامى ندارد .
و اگر بگویند چنین شخصى به بهشت درنمی آید مگر به پیروى امام [ بعد ازپیامبر ] این سخن ، بر خلافِ آیات قرآن می باشد . خداى متعال در چندین جاى قرآن ، بهشت را بر کسانى واجب ساخته که خدا و پیامبرش را اطاعت کنند و هرگز آن رابه طاعتِ امام یا ایمان به او پیوند نمى زند ؛ مانند این آیه که مى فرماید :
« وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً » ؛(۱)
هرکه خدا و پیامبر را فرمان بَرَد [ در سراى واپسین ] با کسانى است که خدا برایشان نعمت ارزانى داشت (پیامبران ، صدّیقان ، شهیدان ، صالحان) و چه نیکو رفیقانى هستند اینان .و [ یا ] این سخن که فرمود :
« وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ » ؛(۲)
هرکه از خدا و رسولش اطاعت کند ، خداوند او را به بهشت هایى در مى آورد که از زیر [ درختان ] آن نهرها جارى است . آنان در این بهشت ها جاودان مى مانند و این [همان ] رستگارى بزرگ است .اگر امامت ، در ایمان یا کفر ریشه داشت یا از بزرگترین ارکانِ دین به شمار مى آمدکه خدا عمل بنده اى را جز با اصلِ امامت نمى پذیرد (چنان که روایات شیعه میگوید) خداى بزرگ در این آیات آن را مى آوَرْد و بر آن تأکید مى کرد ؛ چرا که می دانست درامامتِ بعد از پیامبر ، اختلاف روى مى دهد .گمان ندارم کسى به ما بگوید که در این آیات ، امامت در ضمنِ طاعت خدا وپیامبر ، ذکر شده است ؛ زیرا این معنا تفسیرى زورگویانه مى باشد .بلکه در بطلانِ آن ، این گفتار بس است که :طاعتِ پیامبر ـ در [ اصل و ] ذاتِ خودش ـ فرمانبَری ازپروردگارى است که او رابه رسالت فرستاد جز اینکه خداى بزرگ ، طاعتِ خویش را به تنهایى ذکر نکرد وطاعتِ پیامبر را تحتِ طاعتِ خود نیاورد ، بلکه آن را جداگانه آوَرْد تا بر دو رکن مهم در عقیده اسلام تأکید کند که همان طاعتِ خدا و طاعتِ پیامبرِ خداست .و طاعتِ پیامبر را پس از طاعتِ خدا (به عنوان شرطى براى وارد شدن به بهشت)واجب کرد ؛ زیرا پیامبرصلی الله علیه و آله مبلّغِ خداست و فرمانبَرى از پیامبر فرمانبرى از کسى است که او را براى ابلاغ پیام فرستاد .از آنجا که براى هیچ کس به اثبات نرسیده که بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله عهده دارِ تبلیغِ پیامِ خدا باشد ، خداى بزرگ ، سعادت و رستگارى را (با درآمدن به بهشت) به طاعت پیامبرش و به سر نهادنِ اَمر او (نه امر دیگران) وانهاد .
۲ . خداى متعال مى فرماید :
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَومِالآخِرِ » ؛(۳)
اى کسانى که ایمان آوردید ، از خدا اِطاعت کنید و پیامبر و صاحبان امر ازخودتان را فرمان بَرید ؛ اگر در چیزى بگومگوتان شد ، آن را به خدا و رسول برگردانید ، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید ….در این آیه ، خداى بزرگ ، مؤمنان را به طاعت از خود و فرمانبَرى پیامبر و طاعتِ صاحبانِ امر ت از آنان ـ فرا مى خواند ، لیکن هنگام نزاع (درگیرى و اختلاف)مراجعه ، تنها به خدا و پیامبر است ، نه اُولوا الأمر .زیرا خداى بزرگ ، پروردگار [ عالمیان ] است و پیامبر ، سخن خدا را به مردم می رساند. آن حضرت معصوم است و در بیان حق هنگام اختلاف ، خطا نمى کند. امّا«اولوا الأمر» از سوى خدا چیزى را ابلاغ نمىکنند و عصمت ندارند ، بلکه مسلمانانى هستند که خدا بر آنان منّت نهاد و حکمرانى شان داد و ما را به طاعتِ آنها ـ تا زمانى که دین را به پا دارند ـ فرمان داد و از این رو ، خدا چیزى را که در آن نزاع هست ، سوى آنها بازنگرداند .اگر اولى الامر ، معصوم بودند و مبلِّغان الهى به شمار مى آمدند (آن گونه که امامیّه قائل است) خدا [ حلّ و فصل مسائل اختلافى را ] به آنان برمى گرداند ، لیکن خداى بزرگ این کار را نکرد و حقیقت را آشکارا ساخت .
۶ محرّم ۱۴۳۱ هجرى
[1] . سوره نساء ۴ آیه ۶۹
[2] . سوره نساء ۴ آیه ۱۳ .
[3] . سوره نساء ۴ آیه ۵۹ .