سپاس خداى راست و درود و سلام بر محمّد و خاندانِ وى …
جناب محترم شیخ «ص» سلام و رحمت و برکاتِ خدا بر شما باد .. .
امّا نسبت به سخنى که برایم فرستاده اى با این عنوان که : آیات قرآنى ، عقیده امامیّه را بعد از پیامبر نقض مى کند .. .مى گوییم :ما بر این اشکال ، چندین پاسخ داریم که چند تا از آنها را در ذیل مى آوریم : استدلال (۱) [ طاعت امام در کجاى قرآن هست ؟! ] شما آیه ۶۹ سوره نساء و آیه ۱۳ آن را آورده اید و مى گویید : هرکه از خدا و رسولش فرمان بَرَد ، به بهشت مى رود . بدین صورت ، انسان از مسئله امامت بى نیازاست و سواى طاعت رسول (ص) چیزى بر او واجب نیست .اگر اشکال شود که : جز با پیروى امام ، شخص به بهشت در نمى آید [ گوییم این سخن ] بر خلاف آیات قرآنى فوق است .این اشکال را چنین پاسخ گوییم :اوّلاً : آنچه را شیعه برزبان مى آورد جز این نیست که آنان بر این باورند که پیامبر (ص) به امرِ خدا این کار را کرد . خدا حضرت على (ع) را امام و خلیفه بعد ازپیامبر (ص) قرار داد و پس از آن حضرت دوازده امام را گماشت که آخرین آنهامهدى (ع) است .نیز شیعیان مى گویند : صحیح بخارى و مسلم آورده اند که پیامبر (ص) تصریح داردبه اینکه : پس از او دوازده امام مى آید که اوّلِ آنها على و آخِرِ آنها مهدى است .
همچنین شیعیان براین عقیده اند که «آیه تبلیغ» در خصوص این امر نازل شد: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ » ؛[۱] اى پیامبر ، آنچه را از پروردگارت سویت نازل شده ، ابلاغ کن ؛ اگر این کار راانجام ندهى ، رسالتِ او را اَدا نکرده اى ! و خدا تو را از [ آسیب ] مردمان مصون مى دارد ، همانا خدا گروه کافران را هدایت نمى کند .از این رو ، پیامبر (ص) پس از حجّة الوداع ، روز غدیر ، ۱۸ ذى حجّه (یعنى ۷۰ روزقبل از شهادت) براى حضرت على (ع) از صحابه بیعت ستاند .شیعیان مى گویند : این ماجرا ، در کتابه اى خود اهل سنّت ، به طرق فراوانى روایت شده است .چنان که اهل سنّت در کتابهاشان روایت کردهاند که زکات دهنده در حالِ رکوع ،على بن اَبى طالب بود و درباره او این آیه نازل شد :« إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ » ؛[۲][ حقیقت ] همین است و جز این نیست که ولى ّ (و سرپرست) شما خدا ورسولش اوست و آن دسته از مؤمنانى که نماز را به پا مى دارند و در حال رکوع ،زکات مى پردازند .و آیاتِ فراوانِ دیگرى که علاوه بر شیعه ، اهل سنّت روایت کرده اند که در حقِّ حضرت على (ع) نازل شد و بیان کرده اند که همه آنها بر ولایتِ امام على (ع)ـ بعد ازوفات پیامبر (ص) ـ دلالت مى کند .اینها ، غیر از دهها یا صدها حدیثى است که بر این امر دلالت دارد .پس روشن شد که امامتِ حضرت على (ع) و یازده فرزند از نسل او ، از فرمان هاى خدا و رسول است و باید بر آن گردن نهاد ؛ چنان که آیهاى را که ذکر کرده ا ید بیانگر آنمى باشد :[ « وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ »[۳] ] ؛[۴]هرگاه خدا و رسولش حکمى را فرمان دهند ، مرد و زن مؤمنى را نسزد که براى خویش حقّ انتخاب قایل شوند .ثانیاً : گفتید که اگر امامت در ایمان یا کفر ریشه داشت یا از بزرگترین ارکان دین بود (که اَعمال جز با اعتقاد به آن پذیرفته نمى شود) در قرآن مى آمد !در پاسخ مى گوییم :الف) [ از آنچه پیش از این گفتیم ] پاسخِ شما به دست آمد ؛ شیعه بر این باور است که امامت در قرآن هست ، رسول خدا (ص) آن را یادآور شد و در روز غدیر و [ نیز ]روزى که خویشاوندانِ نزدیکش را بیم داد [ یَومُ الإِنذار ] ، براى امام بعد از خود بیعت ستاند .آیات و روایاتِ فراوانِ دیگرى ـ در اینجا ـ هست که بر امامت دلالت مى کند .ب) ما نمى توانیم براى خدا تعیین تکلیف کنیم که چه چیزى را به صراحت در قرآن بیاورد و به چه چیزى ، ضمنى اشاره کند ، بلکه خداى متعال ، فاعلِ مختار است و مى داند که چه چیزى به صلاحِ بندگانش مى باشد و چه چیزى اَصلَح براى آنهاست ،و اوست که تصمیم مى گیرد چه کسى را نام ببرد یا نبرد و اوست که شیوه و چگونگى وراه … [ این کار را ] برمى گزیند .ج) با اینکه نماز ستون دین است ، خدا در قرآن ، تعداد نمازها و شماره رکعات آنهارا بیان نمى دارد ، لیکن کیفیّت وضو را براى نماز تبیین مى کند ، نیز اوقات نماز را بازمى گوید و زمانى را که مى بایست فرزند براى ورود بر پدر و مادر اجازه بگیرد ، یادآورمى شود ، و از مردان مى خواهد که در هنگام حیض از زنان کناره بگیرند . و «کتابتِ دَیْن» را ذکر مى کند که طولانى ترین آیه در قرآن به شمار مى آید .این در حالى است که اهمیّت این امور ، به پاى نماز نمى رسد ؛ چنان که نوشتنِ دَیْن (وام و طلب) واجب نمى باشد .افزون بر این ، خداى متعال زکات را [ در قرآن ] واجب ساخت وحدّ نصابها وجاهاى آن را روشن نکرد ، حج را واجب دانست و بسیارى از احکام آن را بیان نداشت (و دیگر چیزها) .[ خدا بیانِ اینها را به پیامبر (ص) واگذاشت و به مسلمانان دستور داد که براى آگاهى به جزئیّات این موارد ، به پیامبر رجوع کنند و از مردم خواست هر چیزى را که اختلافى ] و بحث برانگیز و جنجالى ] است ، بر پیامبر عرضه دارند .امر «امامت» چنین است ، شهرستانى مى گوید : بزرگترین اختلاف در میانِ امّت ،اختلاف در امامت است … چراکه هیچ شمشیرى در اسلام بر پیکرِ دین ـ در هردورانى ـ آن گونه که بر سر «امامت» آخته گردید ، بلند نشد[۵] ] .[۶]
[۱] . سوره مائده ۵ آیه ۶۷ .
[۲] . سوره مائده ۵ آیه ۵۵ .
[۳] . سوره احزاب ۳۳ آیه ۳۶ . [۴] . این آیه را نگارنده براى توضیح ، به متن افزود . [۵] . الملل والنحل ۱ : ۲۴ . [۶] . مطلب داخل کروشه ، توضیح نگارنده است .