فقه اسلامى مراحل و دوره هاى گوناگون داشته است ، و شیوه ها و نگرشهاى مختلفى در تدوین آن دیده مى شود که مى توان آنها را روشهاى ویژه فُقَهاى اسلامى دانست ، بعضى به خلاصه نویسى بسنده کرده اند ، و برخى به تفصیل مطالب پرداخته اند ، کانون توجه گروهى آوردن دلیلها مى باشد ، و گروه دیگر بر فرعهاافزوده اند ، در این میان بعضى مسائل اختلافى و بعضى مسائل اتفاقى را یادآورشده اند ، و کسانى نیز به تدوین جوانب دیگرى از فقه همّت گماشته اند .این بررسى ها به صورت اصل و متن ، حاشیه و شرح ، نظم و شعر و … نوشته شده است . من از میان این شیوهها ، روشى را برگزیدم که به علتها و انگیزه هایى مى پردازد که به اختلاف مسلمانان در احکام شرعى انجامید . این روش بر آن است تااوضاع و احوال و بستر تشریع احکام را روشن سازد ، از اینرو با شیوه هاى پیشینیان ـ که به بررسى فرعها مى پرداختند ـ همسو نیست ،
و مى کوشد ریشه هاى اختلاف دراحکام شرعى و انگیزه هاى آن را بنمایاند تا مسلمان عصر حاضر در این زمینه آگاهى یابد . اگر فقیه ، افزون بر دلایل قرآنى و حدیثى ، مسائل تاریخى را نیز بررسى کند وظرف زمانى تشریع حکم را مد نظر قرار دهد ، حقایق فراوانى آشکار مى شود ، وهمچنین شایسته است تاریخ نویس به بررسى اجتهادى رخدادهاى تاریخى بپردازد ،و تنها به نقل مورّخان برجسته ـ بلاذرى ، واقدى ، ابن سعد ، و … ـ بسنده نکند . در مقدمه کتاب «وضوء النبى » ـ که برخى از اصول شیوه ما را بیان مى کند ـ بر این مطلب تأکید کردهام که ، ضرورى است متن و سند [ حدیث یا واقعه تاریخى ] با هم بررسى شود و نیز ریشه هاى سیاسى و اجتماعى و تاریخى و جغرافى ِ پدیده ها بیان گردد . و مورخ یا فقیه تنها یکى از آن دو را کافى نداند ، زیرا بسنده کردن به یکى از این دو روش (قدیم یا جدید) در بسیارى از موارد ـ و به ویژه آنجا که مسائل اختلافى است ـ خواننده را قانع نمى کند .به عنوان مثال بحثهاى سندى ، بحثهاى تخصصى محض اند که براى دانشگاهیان خوشایند نیست ، و گاه براى غیر متخصصان سنگین است و نیز بحثهاى تاریخى تشریعى چنیناند ، و چه بسا دانشجوى حوزوى و دانشگاهى درطرح آنها فائده چندانى نمى بیند .از اینرو سعى ما بر آن است که ، در بررسى هامان ، هر دو شیوه را با هم به کارگیریم و در حد توان عبارت و اندیشه نهفته در آن را بسط دهیم ، تا مخاطبان بیشترى بتوانند از این بحث بهره مند گردند . در مقدمه کتاب «وضوء النبى » بعضى از اهدافمان را یادآور شدیم و آشکارا گفتیم : «در پژوهشها و بررسى هایمان به این شیوه پرداختیم و آن را ادامه دادیم تا مثل آندر فضاى علمى و دانشگاهى اسلامى ما رواج یابد ، و به این امید که عالمان وپژوهشگران ، ما را در نهادى ساختن این اندیشه و رشد آن یارى رسانند و دردرسهاى فقهى تنها به بررسى سندى ـ متنى خرسند نباشند ، و از ظروف سیاسى وتاریخى حکم غافل نمانند .ما بر این باوریم که اینگونه بررسى ها سطح بحثهاى فقهى و اصولى را درمذاهب اسلامى رشد مى دهد و اندیشه هاى مسلمانان را به هم نزدیک مى سازد و روح آزاد اندیشى را میان آنان استوار مى گرداند ، و چارهاى است براى پایان بخشیدن به گرایشهاى مختلف احساساتى و دور ساختن آنها از حوزه بحثهاى علمى ، ورهنمودى است بر اینکه انسان اجازه ندهد واپس ماندههاى فرهنگى طائفهاى ورسوبهاى ذهنى آنان ، در بحثهاى علمى نظرى ، حکومت کند . اگر ما چنین رَویّهاى را در همه ابواب فقه در پیش گیریم ، به حقیقت فقه اسلامى ـ از آسانترین وسالمترین راههاى آن ـ مى رسیم ، و اگر به تاریخ تشریع و ظروف زمانى آن آگاه شویم ،پشت پرده صدور بعضى از احکام برایمان روشن مى شود ، و حکم خداى یگانه را ـکه همه در پى آناند ـ مى یابیم» . در اینجا به جاست این نکته یادآورى و تأکید شود که طرح ما ـ اگر خداى متعال بخواهد ـ در دو زمینه سامان خواهد یافت : ۱ ـ حوزه تأسیس ۲ ـ حوزه تطبیق برآنیم تا به پژوهشهایى بپردازیم درباره سنّت پیامبر صلى الله علیه وآله ، قرائت هاى قرآن ،نَسْخ و نقطههاى اساسى تمایز مذاهب اسلامى از یکدیگر ، مانند : عصمت ، قیاس ،استحسان و … برخى از الگوهاى تطبیقى این دستاورد فکرى انتشار یافت ، کتاب «وضوء النبى »نخستین گام در این راستا بود ، و اکنون نیز بحث اذان انتشار مى یابد ، امید است که بحث نماز ، حج ، زکات و … نیز در پى آید و در دسترس خوانندگان قرار گیرد . مقصود ما از این تلاش علمى ، اعتبار بخشیدن به نظر فقهى ویژه خودمان نیست ،بلکه این بررسى ها کلیات عقاید تاریخى فقهى را بیان مى کند که سزاوار است هرمسلمانى نسبت به آن آشنایى و آگاهى یابد ، بى آنکه بر روشى خاص و شیوهاى معروف نزد طبقه خاص از فقها و مورخان و نویسندگان ، اصرار ورزد و محدودباشد . قصدم در این کار این است که دشوارها آسان گردد و مسائل مُبهم حل شود ، وخواستم که خواننده گرامى را به فضاى سازنده و با صفاى بحث علمى بیاورم و درمیدان معرفت جولانش دهم و بر درخت معرفت او را از شاخهاى به شاخْسارى و ازفنى به فن دیگر پرواز دهم تا لذیذترین و گواراترین میوهها را برچیند … از فقه به تفسیر ، به تاریخ ، به رجال ، به حدیث ، به لغت و به هر آنچه به گونهاى با بحث ربط مى یابد . بنابراین ، هدف از این تحقیق ، بیان کلیات و مسائل کلیدى است ، نه جزئیات وسنتها و مسائل استحبابى ، پس امورى که اساسى شمرده نمى شوند ، در بحث مانمى گنجد ؛ مانند فضیلت اذان و مؤذن ، جوازِ اذان زن و کودک و عدم جواز آن ، جایزبودن اُجرت براى اذان یا عدم آن و دهها مسائل این چنینى که مطرح است . و همچنین در بحث وضو ، کانون بحث بیانِ حدود اعضایى است که باید شسته یامسح شود ، و از چگونگى وضوى پیامبر صلى الله علیه وآله سخن به میان مى آید ؛ از اینرو اسباب وموجبات و نواقض[۱] و مستحبات وضو ، بررسى نشده است .و نیز بحثهاى آینده ـ اگر خدا توفیق اتمام آن را دهد ـ به همین شیوه خواهد بود ؛کلیات و مسائل اساسى بررسى مى گردند نه جزئیات و مسائل فرعى و آنچه مربوط به آداب و سنن است .بارى ، این کتاب[۲] که درباره تمایز اذانِ اصیل از اذانِ تحریف شده مى باشد در سه باب تنظیم شده است : باب اول : شرعیّت و شعاریّت «حیّ على خیر العمل» . باب دوم : مشروعیّت و یا بدعت بودنِ «الصلاة خیرٌ مِنَ النوم» . باب سوم : شرعیّت و بدعت بودن «أشهدُ أنّ علیّاً وَلیُّ اللّه» . پیش از بررسى این بابها ، بحثهاى مقدماتى آوردهام ، مانند معناى لغوى واصطلاحى اذان ، آغاز اذان در نظر مذاهب چهارگانه اهل سنّت و فرقه هاى سه گانه شیعه ، آنگاه درنگى کردهام در احادیث رؤیا و سپس تحقیقى در ماوراى این نظریه .شایان توجه است که بحثهاى این کتاب با یکدیگر پیوندى استوار دارند ، ازاینرو خواننده نمى تواند جایگاه شهادت سوم را در اذان به خوبى دریابد مگر آنکه پیش از آن ، باب اول را بخواند و از سویى معناى حَیْعَله سوم ـ حَیّ على خیر العمل ـبه طور کامل روشن نمى شود مگر آنکه شهادت سوم «أشهد أنّ علیّاً ولیّ اللّه» ـ و مسائل مربوط به آن ـ از نظر بگذرد .لیکن «الصلاةُ خیرٌ مِنَ النَوم» چون دیوارى است که بین باب اول و سوم حائل شده ، و بیان کننده اَسرارِ ستیزِ حکمرانان با شرعیّت و شعاریّت این دو ـ شهادت سوم و حَیْعَله سوم ـ مى باشد .وآخِرُ دَعْوانا أن الحمدُ للّه ربِّ العالمین پست الکتــرونى مـؤلف : E_mail:shahrestani@imamreza.net آدرس مؤلف در اینترنت : http://www.shahrestani.8m.com [1] . نواقض جمع ناقضة : چیزهایى که وضو را باطل مى سازد مانند ادرار ، خواب و … (م) [۲] . مقصود مجموعه بحثها و بررسى هاى مؤلف در این زمینه است ، و کتابى که هم اکنون چاپ شده و ترجمه گردید ، اختصاص به باب اول دارد م .