شایسته است پیش از بررسى تفصیلى بحث ، معناى لغوى و مفهومى اذان را بشناسیم ، و تاریخ تشریع آن را بیان کنیم ، و اوضاع و احوال و ظرف زمانى آن را دریابیم .اذان در لغت ، مطلق اعلام است ؛ و در شرع اِعلام و ندایى است براى نماز واجبکه بندهاى مشخص دارد و در اوقات معیّن گفته مى شود ، در قرآن آمده است :« وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلَوةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً وَلَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ یَعْقِلُونَ »[۱] .چون بانگ زنید و آنان را ـ کسانى که دین را بازیچه مى انگارند ـ به نمازفرا خوانید ، آن را به مسخره و بازى مى گیرند ؛ این رفتار از آن روست که عقل خود را به کار نمى گیرند .« یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا نُودِى َ لِلصَّلَوةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ »[۲] .
اى کسانى که ایمان آورده اید ، آنگاه که روز جمعه براى نماز بانگ برآورند ،سوى ذکر خدا (و نماز جمعه) بشتابید ، و داد و ستد را رها کنید ، این براى شمابهتر است اگر آگاهى یابید (و حقیقت آن را بدانید) .« رَبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً یُنَادِى لِلاْءِیمَـنِ أَنْ ءَامِنُوا بِرَبِّکُمْ فَـٔامَنَّا »[۳] .پروردگارا ، ما شنیدیم صداى منادى ایمان را که مى گفت : به پروردگارتان ایمان آورید ، پس ایمان آوردیم .اذان به معناى «اعلام و ندا» فراوان به کار رفته است ، و در قرآن نیز آمده است :« وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً … »[۴] .میان مردم به حج ندا کن ، مردانى سوى تو آیند …« وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ … »[۵] .این اعلامى است از خدا و رسولش به مردم ، در روز حج اکبر …پیداست که اذان گرچه اعلامى است براى نماز واجب ، لیکن در درون آن جوانب دیگرى لحاظ شده که براى مسلمان فواید فراوانى دربر دارد ؛ به جاست تأکید شود که اذان تنها اعلام براى نماز نیست ، بلکه فصلهایى دارد که در حیات اسلامى بیانگرواقعیّتهاى اجتماعى بسیارى است ؛ در الفاظ آن معناى اسلام و اصول و عقایداسلامى گرد آمده اند .
تاریخ اذان
در تاریخ اذان ، از حیث زمان و مکان ، نظرهاى متفاوت و گوناگونى وجود دارد :۱ ـ اذان در شب معراج تشریع شد ، آنجا که جبرئیل اذان و اقامه گفت ، سپس پیامبر صلى الله علیه وآله با انبیاء نماز گزارد[۶] .۲ ـ اذان در مکّه پیش از هجرت تشریع شد[۷] .۳ ـ اذان در مدینه در سال اول هجرت[۸] ـ پس از بناى مسجد النبى ـ تشریع شد ، که همین قول در نظر اهل سنّت مشهور است .۴ ـ تشریع اذان در سال دوّم هجرت رخ داد[۹] . ۵ ـ جبرئیل نخستین کسى بود که در آسمان اذان گفت ؛ لیکن در زمین پس از ورودپیامبر صلى الله علیه وآله به مدینه ، اذان تشریع شد[۱۰] .
[۱] . سوره مائده : ۵۸ .
[۲] . سوره جمعه : ۹ .
[۳] . سوره آل عمران : ۱۹۳ .
[۴] . سوره حج : ۲۷ .
[۵] . سوره توبه : ۳ .
[۶] . مجمع الزوائد ۱ : ۳۲۸ ؛ الأوسط ، للطبرانی ۱۰ : ۱۱۴ ، حدیث ۹۲۴۳ ؛ نصب الرایة ۱ : ۲۶۰ ؛ السیرةالحلبیّة ۲ : ۹۳ .
[۷] . ابن عابدین در حاشیه رد المختار ۱ : ۴۱۳ در حاشیه الشبراملسى بر شرح المنهاج رملى ، به نقل از شرح بخارى ابن حجر مى گوید : احادیثى دلالت مى کند که اذان در مکّه پیش از هجرت تشریع شد ، از جمله طبرانى آورده است که چون پیامبر به معراج رفت ، اذان به او وحى شد و به آن فرود آمد ، پس آن را به بلال آموخت ؛ و دارقطنى در «الافراد» به نقل از انس آورده که ، جبرئیل هنگامى که نماز واجب شد ، پیامبر را به اذان فرا خواند ؛ نگاه کنید به ، فتح البارى ۲ : ۹۴ .
[۸] . صحیح ابن خُزَیمه ۱ : ۱۹۰ ؛ السیرة الحلبیّة ۲ : ۹۳ ؛ شرح الزرقانى على موطأ مالک ۱ : ۱۳۵ .
[۹] . نگاه کنید به ، فتح البارى عَسْقلانى ۲ : ۶۲ ؛ و در «فتح البارى (ابن رجب) ۳ : ۴۰۷» ، پس از آوردن روایتى از معمر از زُهْرى از ابن مُسَیَّب مى گوید : در این روایت آمده است که [ تشریع ] اذان بعد از تغییر قبله سوى کعبه صورت گرفت ؛ و تغییر قبله در سال دوم هجرت بود ؛ و براساس روایتى استدلال شده است که اذان پس از جنگ بدر ـ اندکى پس از تغییر قبله ـ تشریع شد .
[۱۰] . عیون اخبار الرضا علیه السلام ۲ : ۲۳۸ ؛ وسائل الشیعة ۵ : ۴۳۹ ، حدیث ۷۰۲۸ .