زیارت درسیره معصومین ع-جایگاه زیارت

زیارت درسیره معصومین ع-جایگاه زیارت

از سوى  معصومین  علیهم ‏السلام به زیارت اهتمام زیاد و عنایت ویژه‏ اى  نشان داده شده است ، و این امر تجلى  یافته است در حضور آنان ـ صلوات اللّه‏ علیهم ـ کنار مرقدپیامبر اعظم  ص و زیارتشان آن حضرت را ، و دعا و مناجات و نمازشان نزد قبرپیامبر  ص ؛ وهمچنین زیارت مرقدهاى  مقدس ائمه ‏اى  که پیش از آنها بودند .این [ رفتار ] را تاریخ و سیره امامان  علیهم ‏السلام تأکید مى ‏کند ؛ آنان مؤمنان را بر این کاروامى ‏داشتند و به آنان مى ‏آموختند که چگونه در آرامگاه‏هاى  مقدس حضور یابند ومراسم زیارت را ـ دعاو استغفار و استغاثه ـ به جا آورند ؛ و مضامین بلند و مفاهیم ژرف و آثار معنوى  بزرگى  را که این نصوص دربر دارند ، روشن مى ‏ساختند ؛ و فلسفه حضور در مراقد مقدس و زیارت آنها را بیان مى ‏کردند ، و اهتمام آنان به این امر به حدى  است که آنان ، در بعضى  جا ، کسانى  را که به زیارت اهتمام نمى ‏ورزند ـ یا از آن طفره مى ‏روند یا کندى  و تنبلى  مى ‏کنند ـ توبیخ کرده ‏اند .

در بحث زیر به نمونه‏ هایى  از روایاتى مى ‏پردازیم که ایستادن و درنگ فاطمه زهرا  علیها السلام را نزد قبر پدرش ، رسول اکرم  ص ـ براى  زیارت آن حضرت ـ تأکید مى ‏کند ،و [ نیز ] زیارت او قبر حمزه را که سیّد شهداى  زمان خودش بود .و همچنین ذکر مى ‏کنیم زیارت امیر المؤمنین على علیه السلام ضریح پیامبر اعظم  ص را ،و حضور  ائمّه طاهرین نزد قبر جدّشان ، رسول اکرم  ص و قبر امیر المؤمنین  علیه ‏السلام و دیگر ائمّه ‏اى  که برایشان سبقت گرفتند ؛ قصدمان نسبت به ایشان تقرُّب به خداى متعال است ، و تشویق و ترغیب مسلمان بر پیروى  از این سنّت مبارک .

* زهرا  علیهاالسلام و زیارت قبر پیامبر  ص و شهداء

۱ . از على   علیه ‏السلام روایت شده که فاطمه ، دختر رسول خدا  ص نزد قبر پیامبر آمد ،خود را روى  آن انداخت ؛ سپس مشتى  از خاک قبر آن حضرت را گرفت و برچشمانش نهاد و گریست و سرود :
ماذا على  مَن شَمَّ تُربةَ أَحمدٍ
أن لا یَشُمَّ مَدَى  الزمان غَوالیا
صُبَّتْ عَلَیَّ مصائبُ لَو أنّها
صُبَّتْ عَلَى  الأیّام صِرْنَ لیالیا[۱]
آن که تربت احمد را ببوید باکى  بر او نیست اگر در طول زمان بوى  خوش استشمام نکند .مصیبت‏هایى  برمن فرود آمد که اگر بر روزها رو مى ‏ریخت ، روزها شب مى ‏شدند.

۲ . از امام صادق  علیه ‏السلام روایت شده که فرمود : فاطمه  علیهاالسلام به مسجد وارد مى ‏شد ، درحالى  که مى ‏گریست بر قبر پدرش طواف مى ‏کرد[۲] .

۳ . از سعد بن طریف ، از امام باقر  علیه ‏السلام روایت شده که فرمود : فاطمه ، دختررسول خدا  ص قبر حمزه  رضى ‏الله ‏عنه را زیارت مى ‏کرد ، و به مَرَمَّت و اصلاح آن آن مى ‏پرداخت ؛ این را ابن حَجَر آموخته بود[۳] .

۴ . واقدى  مى ‏گوید : فاطمه ، دختر رسول خدا  ص بین دو و سه روز نزد شهداءاُحُد مى ‏آمد ، در آنجا مى ‏گریست و برایشان دعا مى ‏کرد[۴] .

۵ . از امام باقر  علیه‏ السلام روایت شده که فرمود : فاطمه ـ صلوات اللّه‏ علیها ـ قبر حمزه رازیارت مى ‏کرد و کنار آن مى ‏ایستاد ، و در هر سال[۵] با گروهى  از زنان ، نزد قبور شهداء
[ اُحُد ] مى ‏آمد ، و برایشان دعا مى ‏کرد و آمرزش مى طلبید [۶] .

۶ . از امام صادق ، از پدرش ، از على  بن حسین ، از پدرش  علیهم ‏السلام روایت شده که فرمود : فاطمه ، دختر پیامبر  ص در هر جمعه ، قبر عمویش حمزه را زیارت مى ‏کرد ،نزد او نماز مى ‏گزارد و مى ‏گریست[۷] .

* اهتمام امامان  علیهم‏ السلام به زیارت مشاهد معصومین  علیهم ‏السلام

۱ . از ذیّال بن حرمله روایت شده که گفت : على  بن ابى  طالب  علیه ‏السلام پس از وفات پیامبر  ص هر صبح و شام نزد او مى ‏رفت ، و با صداى  بلند مى ‏گریست ، آن گاه مى ‏فرمود : اى  رسول خدا ، صبر بس نیکوست مگر بر فقدان تو ؛ و گریه بسیار زشت است مگر براى  تو .
ما غاضَ دَمعی عند نازلةٍ
إلاّ جعلتُک للبُکا سَبَبا
وإذا ذکرتُک میّتاً سَفَحَتْ
منّی الجُفُونُ فاض وانسکبا
اشکم هنگام مصیبتى  جارى  نشد مگر اینکه تو را سبب گریه ‏ام قرار دادم (و براى تو گریستم) .و آن گاه که رحلت تو را به یاد مى ‏آورم پلک‏هایم اشک مى ‏بارد و سیل اشک [ برگونه‏ ها ] به جریان مى ‏افتد .آن گاه صورتش را به خاک مى ‏مالید و مى ‏گریست و نُدبه مى ‏کرد و آنچه را بعد از آن حضرت بر او فرود آمده بود یادآور مى ‏شد ، و پس از آن مى ‏فرمود :
ماذا على  مَن شَمَّ تربةَ أحمدٍ
ألاّ یَشُمَّ مَدَى  الزمانِ غَوالیا
صُبّت علیَّ مصائبٌ لو أنّها
صُبَّتْ على  الأیّام عُدْنَ لیالیا[۸]
بر کسى  که تربت احمد را ببوید چه نکوهشى  است اگر براى  همیشه عطرى  با بو نکند .بر من مصائبى  فرو ریخت که اگر بر روزها فرود مى ‏آمد شب مى ‏شدند .

۲ . روایت شده که امیرالمؤمنین ، على   علیه ‏السلام در هر هفته یک بار قبر پیامبر  ص و قبر فاطمه  علیهاالسلام را زیارت مى ‏کرد ، و مى ‏سرود :
إلى  اللّه‏ أشکو لا إلى  النّاس إنّنی
أرى  الأرضَ تَبْقى  والأخِلاّء تَذهَبُ
أخِلاّیَ لو غَیْرَ الجمامِ اَصابَکُم
عَتَبْتُ ، ولکن ما عَلَى  الموتِ مَعْتَبُ[۹]
به خدا شکوه مى ‏کنم نه به مردم ، از اینکه مى ‏بینم زمین باقى  است و دوستان مى ‏روند ؛ دوستانم ، اگر جز مرگ [ چیز دیگر ] بر شما فرود مى ‏آمد چاره مى ‏اندیشیدم ، لیکن [ چه کنم که ] بر مرگ گریزى  نیست .

۳ . چون حسن بن على   علیهماالسلام به حال احتضار درآمد ، به حسین  علیه ‏السلام فرمود : اى برادرم ، تو را وصیتى  مى ‏کنم آن را به یادْ دار ؛ آن گاه که من از دنیا رفتم [ مرا غسل ده وکفن بپوشان و ] آماده ‏ام ساز ، سپس مرا سمتِ رسول خدا  ص بِبَر تا با او عهدى  را تازه کنم ، پس از آن مرا سوى  مادرم فاطمه برگردان[۱۰] .

۴ . چون هنگام وفات امام حسن  علیه ‏السلام فرا رسید ، امام حسین  علیه ‏السلام را فرا خواند ، وفرمود : اى  برادرم ، مرا بر تابوتم سوى  قبر جدّم ، رسول خدا  ص حمل کن تا با اوعهدى  را تجدید کنم[۱۱] .

۵ . هنگامى  که امام حسین  علیه ‏السلام قصد کرد از سرزمین حجاز سوى  عراق رهسپارشود ، قبر جدآش پیامبر  ص را زیارت کرد[۱۲] .

۶ . حسین بن على   علیه‏ السلام در هر شب جمعه قبر حسن  علیه ‏السلام را زیارت مى ‏کرد[۱۳] .

۷ . از جعفر بن محمّد بن على  بن على ّ بن حسین بن على  بن ابى  طالب ، از پدرش ،از جدّش  علیهم ‏السلام روایت شده که آن حضرت هنگامى  که براى  سلام بر پیامبر  ص مى ‏آمد ،نزد اُسطوانه ‏اى  که در پایین روضه است مى ‏ایستاد و سلام مى ‏داد[۱۴] .

۸ . امام على  بن حسین  علیهماالسلام در حدیثى  به ابوحمزه [ ثُمالى  ] فرمود : آیا مى ‏توانى همراه من براى  زیارت قبر جدّم ، على  بن ابى  طالب  علیه ‏السلام بیایى  ؟ ابو حمزه مى ‏گوید ،گفتم : آرى  . در سایه ناقه ‏اش حرکت کردم و او با من سخن مى ‏گفت تا به «غَریَّین» که بقعه ‏اى  سفید است و مى ‏درخشید ، درآمدیم ؛ پس [ در آنجا ] امام  علیه ‏السلام از ناقه فرود آمدو گونه‏ هایش بر آن مالید و گفت : اى  ابا حمزه ، این قبر جدّم على  بن ابى  طالب است ؛آن گاه او را به زیارتى  زیارت کرد که اول آن چنین است :«السّلامُ على  اسمِ اللّه‏ الرضیّ ونُور وَجْهِهِ المُضیِیءُ» سلام بر اسم مرضى ّ خداوند ونور تابان او .سپس امام  علیه ‏السلام آن حضرت را وداع گفت ، و سوى  مدینه رهسپار شد[۱۵] .

۹ . از على  بن جعفر ، از برادرش ابوالحسن موسى  ، از پدرش ، از جدّش  علیهم ‏السلام روایت شده که فرمود : پدرم على  بن الحسین  علیهماالسلام کنار قبر پیامبر مى ‏ایستاد و بر اوسلام مى ‏فرستاد ، و براى  او به بَلاغ (اداى  کامل رسالت) گواهى  مى ‏داد ، و به آنچه درخاطر داشت دعا مى ‏خواند ؛ آن گاه پشتش را به سنگ نازک سبزى  که پایین قبر است ،تکیه مى ‏داد و به قبر مى ‏چسبید ، و با تکیه پشت به قبر رو به قبله مى ‏فرمود …[۱۶] .

۱۰ . از على  بن موسى  روایت شده که گفت : برایم حدیث کرد پدرم موسى  بن جعفر  علیهماالسلام از پدرش جعفر  علیه ‏السلام که فرمود : زین العابدین ، على  بن حسین  علیهماالسلام ، قبرامیرالمؤمنین على  بن ابى  طالب  علیه ‏السلام را زیارت کرد ، کنار قبر ایستاد و گریست و گفت :«السلام علیک یا أمیرالمؤمنین ورحمة اللّه‏ وبرکاتُه …» سلام بر تو اى  امیر مؤمنان ، ورحمت و برکات خدا بر تو باد …«اللّهمّ إنّ قلوبَ المُخبتین إلیک والهة …»[۱۷] پروردگارا ، قلب‏هاى  آنان که به تواطمینان دارند و برایت خاشع ‏اند ، شیداى  توست .

۱۱ . از ابو جعفر محمّد بن على   علیهماالسلام روایت شده که فرمود : پدرم على  بن حسین  علیهماالسلام ـ پس از مقتل پدرش حسین بن على   علیهماالسلام ـ خانه ‏اى  مویین برگرفت ، و در
بیابان سکونت گزید و چند سال در آنجا ماند ؛ زیرا رفت و آمد میان مردم و معاشرت و هم‏نشینى  با آنها را خوش نداشت ؛ و از بایه به جاى  اقامت خود به عراق مى ‏آمد براىزیارت پدرش و جدّش  علیهم‏ السلام ، و به این کار او کسى  با خبر نمى ‏شد [۱۸] .

۱۲ . از محمّد بن مسعود روایت شده که گفت : ابو عبداللّه‏  علیه السلام را دیدم که به قبرپیامبر  ص رسید ، دستش را بر آن گذاشت ، و فرمود …[۱۹] .

۱۳ . از اسحاق بن جریر ، از ابو عبداللّه‏  علیه ‏السلام روایت شده که فرمود : آن زمان که در«حیره» نزد ابوالعبّاس بودم ، شبانه نزد قبر امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام مى ‏آمدم ـ و آن در ناحیه نجف است کنار «غرى ّ النعمان» ـ پس نزد آن نماز شب مى ‏گزاردم و پیش از فجربازمى ‏گشتم[۲۰] .

۱۴ . به ما خبر داد عبداللّه‏ بن عُبید بن زید ، گفت : جعفر بن محمّد و عبداللّه‏ بن حسن را در «غرى » نزد قبر امیرالمؤمنین  علیه‏ السلام دیدم ؛ عبداللّه‏ براى  نماز اذان و اقامه گفت ، و جعفر بن محمّد نماز گزارد ؛ و شنیدم که جعفر مى ‏گفت : این قبرامیرالمؤمنین است[۲۱] .

۱۵ . از صفوان جمّال روایت شده که گفت : چون با جعفر صادق  علیه ‏السلام ، به قصددیدار با ابو جعفر منصور ،ناگهانى  به کوفه درآمدیم ، آن حضرت به من گفت : اىصفوان ، شتر را بخوابان ، این حرم جدّم امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام است … آن گاه اشکهایش برگونه ‏اش جارى  شد و فرمود : « إِنَّا لِلَّهِ وإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ » ـ ما از آنِ خداییم و به سوى  اوبازمى ‏گردیم ـ سپس فرمود : السَّلام علیک ..[۲۲] .

۱۶ . از بعض اصحاب ما روایت شده که گفت : ابوالحسن اول و هارون ـ خلیفه[ عبّاسى  ] ـ و عیسى  بن جعفر و جعفر بن یحیى  ـ به مدینه وارد شدند ، سوى  قبرپیامبر  ص آمدند … ابوالحسن پیش افتاد و فرمود : السَّلام علیک یا أبه … ؛ سلام بر تواى  پدر …[۲۳] .

۱۷ . از حسن بن على  بن فَضّال نقل شده که گفت : ابوالحسن رضا  علیه ‏السلام را دیدم درحالى  که مى ‏خواست براى  رفتن به عمره وداع کند ؛ آن حضرت ـ پس از مغرب ـ ازبالاسر پیامبر  ص نزد قبر آمد ، بر پیامبر  ص سلام کرد و به قبر چسبید ؛ آن گاه بازگشت تا اینکه قبر را به پایان رسانید ، پس به جانب آن براى  نماز ایستاد ؛ زانوى چپش را ـ نزدیک استوانه ‏اى  که پایین‏تر از استوانه درست شده نزد سر پامبر است ـ به قبر چسباند ، و شش یا هشت رکعت نماز با نعلین گزارد .حسن بن فضال مى ‏گوید : رکوع و سجود او به اندازه سه تسبیح یا بیشتر بود ؛ وچون از نماز فارغ شد ، سجده‏اى  طولانى  کرد تا آنجا که عرقش ریگ‏ها را تر نمود ؛ وبعضى  از اصحابش ذکر کردند که آن حضرت گونه ‏اش را به زمین مسجد چسباند[۲۴] .

۱۸ . از محول سجستانى  روایت شده که گفت : چون پیک به کوچک دادن رضا  علیه ‏السلام به خراسان رسید ، من در مدینه بودم؛ آن حضرت به مسجد درآمد تا با رسول خدا  ص وداع کند ، پس بارها وداع کرد ؛ در هر بار به سوى  قبر بازمى ‏گشت و صدایش به گریه و شیون بلند بود …[۲۵] .

۱۹از یحیى  بن أکثم نقل شده که گفت : روزى  من [ به مسجد ] درآمدم که قبررسول خدا  ص را طواف کنم ، [ در آنجا ] محمّد بن على  الرضا  علیهماالسلام را دیدم که بر آن طواف مى ‏کرد [۲۶] .

۲۰ . از ابوالحسن[۲۷]  علیه ‏السلام روایت شده که نزد قبر امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام مى ‏فرمود :السَّلامُ علیک یا وَلِیَّ اللّه‏ …[۲۸] .

۲۱ . از یونس بن ابو وهب قصرى  نقل شده که گفت : به مدینه وارد شدم ، نزدابو عبداللّه‏  علیه ‏السلام آمدم و گفتم : فدایت شوم ، نزد شما آمدم و امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام را زیارت نکردم !  فرمود ک بد کارى  کردى  ! اگر از شیعیان ما نبودى  به تو نمى ‏نگریستم ؛ چرازیارت نکردى  کسى  را که خدا با فرشتگانش او را زیارت مى ‏کنند ، انبیاء او را زیارت مى ‏کنند ، و مؤمنان زیارتش مى ‏کنند ؟گفتم : فدایت شوم ، این را نمى ‏دانستم !فرمود : بدان که امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام نزد خدا ، از همه ائمّه افضل و برتر است ، وثواب اعمال آنها براى  اوست ، و [ امامان ] به اندازه اعمالشان برترى  داده شده ‏اند[۲۹] .

[۱] .  نظم درر السِمطین : ۱۸۱ ؛ المواهب اللدنیّه ۳ : ۴۰۰ ؛ السیرة النبویّه زینى  دحلان ۲ : ۴۳۰ .
[۲] .  تفسیر قمى  ۲ : ۱۵۷ ؛ مستدرک الوسائل ۱۰ : ۳۶۶ ، حدیث ۱ .
[۳]تاریخ المدینه ابن شبّه ۱ : ۱۳۲ ؛ الطبقات الکبرى  ۲ : ۵۴
[۴] .  شرح نهج البلاغه ابن ابى  الحدید ۱۵ : ۴۰ ؛ البدایة والنهایة ۴ : ۵۱ ؛ السیرة النبویّه (ابن کثیر) ۲ :۳۷۱ .
[۵] .  در «مستدرک الوسایل ۲ : ۳۶۵ ، حدیث ۱» به جاى  «فى  کلّ سنة ؛ در هر سال» ،  آمده است : «فى  کلّ سبت ؛ در هر روز شنبه» .
[۶] .  دعائم الإسلام ۱ : ۲۳۹ ؛ بحار الأنوار ۸۲ : ۱۶۹ ، حدیث ۳ .
[۷] .  المستدرک حاکم ۱ : ۵۳۳ ، رقم ۱۳۹۶ ؛ حاکم مى ‏گوید : همه راویان این حدیث ثقه‏ اند ، درتشویق بر زیارت قبور ، براى  مشارکت در ترغیب بررسى  کامل به عمل آوردم ، و نیز بدان جهت که مُصِرّ به گناه بداند که این کار سنّتى  پایدار است ؛ مِثل این حدیث را حاکم ر جلد ۳ : ۳۰ ، رقم ۴۳۱۹ آورده است ، و در آن به جاى  «کلّ جمعة ؛ هر معه»  آمده است : «فى  الأیّام ؛ در روزها» .
[۸] .  دستور معالم الحکم قاضى  قضاعى  : ۱۹۸ ـ ۱۹۹ .
[۹] .  احادیث اهل البیت  علیهم‏السلام عن طرق اهل السنّة ۱ : ۵۵۱ ، حدیث ۷۲۰ به نقل از تیسیر المطالب ، اثرجعفر بن احمد
[۱۰] .  فروع کافى  ۳ : ۳۰۲ ، حدیث ۳ .
[۱۱] .  الإرشاد ۲ : ۱۷ ؛ روضة الواعظین : ۱۴۳ ؛ الفصول المهمّه ابن صبّاغ : ۱۶۵ .
[۱۲] .  نگاه کنید به ، امالى  صدوق : ۱۳۰ ، مجلس ۳۰ ، ضمن حدیث ۱ ؛ و به نقل از آن در بحار الأنوار۴۴ : ۳۱۲ ، حدیث ۱ .
[۱۳] .  قرب الإسناد حمیرى  : ۱۳۹ ، حدیث ۴۹۲ ؛ بحار الأنوار ۴۴ : ۱۵۰ ، حدیث ۲۱ ؛ وسائل الشیعه۱۴ : ۴۰۸ ، حدیث ۱ .
[۱۴] .  شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام ۲ : ۴۶۲ .
[۱۵] .  فرحة الغرى  : ۴۷ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۲۴۵ ، حدیث ۳۱ .
[۱۶] .  فروع کافى  ۴ : ۵۵۱ ، صدر حدیث ۲ ؛ کامل الزیارات : ۱۶ ، باب ۳ ، آغاز حدیث ۳ ، و صفحه ۱۹ ،آغاز حدیث ۸ ؛ وسائل الشیعه ۱۴ : ۳۴۲ ، حدیث ۲ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۱۵۳ ، حدیث ۲۰ .
[۱۷] .  کامل الزیارات : ۳۹ ، باب ۱۱ ، حدیث ۱ ؛ مصباح المتهجّد : ۷۳۸ ؛ فرحة الغرى  : ۴۰ ؛ المزار الکبیر : ۳۸۶ ؛ المزار شهید : ۱۱۴ ؛ وسایل الشیعه ۱۴ : ۳۹۵ ، حدیث ۲ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۲۶۸ ، حدیث ۱۱ ، و صفحه ۳۲۸ ، حدیث ۲۸ .
[۱۸] .
[۱۹] .  اصول کافى  ۱ : ۵۵۲ ، حدیث ۴ ؛ کامل الزیارات : ۱۷ ، باب ۱۳ ، حدیث ۴ ؛ وسائل الشیعه ۱۴ :۳۴۴ ، حدیث ۵ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۱۵۰ ، حدیث ۱۶ ، و صفحه ۱۵۴ ، حدیث ۲۳ .
[۲۰] .  کامل الزیارات : ۳۷ ، باب ۹ ، حدیث ۱۱ ؛ فرحة الغَرِى ّ : ۷۱ ، و۱۰۱ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۲۴۴ ،حدیث ۲۷
[۲۱] .  فرحة الغرى  : ۵۶ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۲۴۶ ، حدیث ۳۲ .
[۲۲] .  المزار الکبیر : ۳۱۷ نسخه چاپ شده ، ص۲۴۰ ؛ فرحة الغَرِى ّ : ۹۴ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۲۷۹ ،حدیث ۱۵ .
[۲۳] .  فروع کافى  ۴ : ۵۵۳ ، حدیث ۸ ؛ کامل الزیارات : ۱۸ ، باب ۳ ، حدیث ۷ .
[۲۴] .  عیون اخبار الرضا  علیه‏السلام ۲ : ۱۶ ، حدیث ۴۰ ؛ کامل الزیارات : ۲۷ ، باب ۷ ، حدیث ۳ ؛ وسائل الشیعه۵ : ۱۶۱ ، حدیث ۴ ، و جلد ۱۴ : ۳۵۹ ، حدیث ۳ ؛ بحار الأنوار ۸۳ : ۳۱۴ ، حدیث ۵ ، و جلد ۱۰۰ ، حدیث ۱۵ ؛ مستدرک الوسائل ۳ : ۳۴۵ ، حدیث ۱ .
[۲۵]عیون اخبار الرضا  علیه‏ السلام ۲ : ۲۱۸ ، حدیث ۲۶ .
[۲۶] .  اصول کافى  ۱ : ۳۵۳ ، ضمن حدیث ۹ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۱۲۷ ، ضمن حدیث ۴ .
[۲۷]در فروع کافى  ۴ : ۵۶۹ ، حدیث ۱ ، و در فرحة الغرى ّ : ۱۱۱ ، این روایت از ابوالحسن الثالث [ امام هادى علیه ‏السلام ] روایت شده است .
[۲۸] .  کامل الزیارات : ۴۱ ، باب ۱۱ ، حدیث ۲ ؛ فروع کافى  ۴ : ۵۶۹ ، حدیث ۱ ؛ من لا یحضره الفقیه ۲ :۳۵۲ ؛ مصباح المتهجّد : ۷۴۵ ؛ وسائل الشیعه ۱۴ : ۳۹۴ ، حدیث ۱ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۲۶۵ ، حدیث ۳ ـ ۷ .
[۲۹] .  فروع کافى  ۴ : ۵۷۹ ، حدیث ۳ ؛ کامل الزیارات : ۳۸ ، باب ۱۰ ، حدیث ۱ ؛ المقنعه : ۴۶۲ ؛ مزارالمفید : ۱۹ ، حدیث ۲ ؛ تهذیب الأحکام ۶ : ۲۰ ، حدیث ۴۵ ؛ فرحة الغرى  : ۷۴ ؛ مصباح الزائر : ۱۰۱ ط : ۷۳ ؛ المزار الکبیر : ۱۰ (ط : ۳۶) ؛ الخصائص (رضى ) : ۴۰ ؛ وسائل الشیعه ۱۴ : ۳۷۵ ، حدیث ۲ ؛ بحار الأنوار ۱۰۰ : ۲۵۷ ، حدیث ۳ ؛ جامع الأخبار : ۷۴ ، حدیث ۹ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


− چهار = 1

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>