ثواب زیارت-جایگاه زیارت

ثواب زیارت-جایگاه زیارت

ثواب زیارت وحکم اِهمال آن

آ . ثواب زیارت

روایاتى  که از ثواب زیارت سخن مى ‏گوید

احادیث هر دو فرقه [ شیعه و سنّى  ] در بردارنده روایاتى  است که فضل زیارت و ثواب آن را بیان مى ‏دارد ، و ما در فصل‏هاى  سابق مجموعه‏ اى  از این احادیث رامتعرض شدیم ؛ و اینجا به نمایه ‏اى  از روایات درباره ثوابى  که زائر رسول اکرم ص وائمّه طاهرین  علیهم ‏السلام به دست مى ‏آورند ، بسنده مى ‏کنیم :


۱ . از زید شَحّام روایت شده که گفت : از ابو عبداللّه‏  علیه ‏السلام پرسیدم : براى  آن که رسول خدا را زیارت کند چه پاداشى  است ؟فرمود : مانند کسى  است که خداى  بزرگ را بالاى  عرش زیارت کند .پرسیدم : براى  کسى  که یکى  از شما را زیارت کند چه چیزى  است ؟ فرمود : مانند آن است که رسول خدا را زیارت کند[۱] .

۲ . از پیامبرص روایت شده که فرمود : هرکه مرا در حال زندگى  و مرگ زیارت کند ، روز قیامت شفیع اویم[۲] .

۳ . پیامبرص فرمود : هرکه به قصد حج به مکه بیاید و مرا به مدینه زیارت نکندروز قیامت جفایش روا مى ‏دارم ؛ و هرکه به زیارتم بیاید شفاعتم بر او واجب مى ‏شودو هرکه شفاعتم بر او واجب گردد بهشت برایش واجب است[۳] .

۴ . از پیامبرص روایت شده که فرمود : هرکه مرا در زمان حیات یا پس از مرگم زیارت کند ، روز قیامت در جوارِ من است[۴] .

۵ . پیامبرص فرمود : هرکه مرا بعد از وفاتم زیارت کند چنان است که مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است ، و من روز قیامت گواه و شافع او خواهم بود[۵] .

۶ . از ابو جعفر [ امام باقر  علیه‏ السلام ] روایت شده که فرمود : زیارت قبر رسول خدا  ص برابر با یک حج پذیرفته شده به همراه رسول خداست[۶] .

۷ . پیامبرص فرمود : اى  على  ، هرکه مرا در زمان حیات یا پس از مرگم زیارت کند ، یا تو را در زمان حیات یا پس از مرگت زیارت کند ، یا دو فرزندت را در زمان حیات یا بعد از مرگشان زیارت کند ، ضمانت مى ‏کنم که روز قیامت آنها را از اهوال وسختى ‏هاى  آن رهایى  دهم ، حتى  او را هم درجه خود گردانم [۷] .

۸ . پیامبرص  خطاب به حسن  علیه ‏السلام ـ فرمود : هرکه مرا در حال زنده بودن یا مرگ زیارت کند ، یا پدرت یا یا برادرت یا تو را در حال زندگى  یا مرگ زیارت کند ، بر من سزامند است که روز قیامت او را [ عذاب و گرفتارى  ] نجات دهم[۸] .

۹ . رسول خداص به حسین  علیه ‏السلام فرمود : اى  فرزندم ، هرکه مرا در حال زنده یامرده بودن زیارت کند یا پدرت یا برادرت یا تو را ، بر من سزاوار است که روز قیامت به دیدارش روم و او را از گناهانش خَلاص سازم[۹] .فضل زیارت دیگر معصومین  علیهم ‏السلام ، هر کدام در جاى  خود ، در این دانش نامه[۱۰] ،
خواهد آمد .

ب . حکم اِهمال [ سهل انگارى  و بى ‏اعتنایى  به ] زیارت نهى  از ترک زیارت در روایات

در فصل‏هاى  پیشین آوردیم که مرقد مطهَّر پیامبر اکرم ص از زمان وفات آن حضرت تا به امروز ، پیوسته مزار مسلمانان است ، و در هیچ فترت و فاصله زمانى آنان این رسم و آئین مذهبى  را رها نکرده‏ اند ؛ و چرا چنین نباشد در حالى  که آنجا محل نزول فرشتگان و رحمت و برکات الهى  است ، و مقام به اجابت رسیدن دعا ، وجایگاه آمال مؤمنان و آنان که شیداى  محبّت پیامبرند و در حُبّ آن حضرت ذوب شده ‏اند .درهرسال ،مسلمانان ـ از نقاط مختلف دنیا ـ سوى  خانه خدا ، براى  اداى  فریضه حج و زیارت مرقد پیامبر گرامى  اسلام ، روى  مى ‏آورند ؛ و از این رو ، بحثى  درکتاب‏هاى  فقهى  به این اختصاص یافته که : آیا [ بجاست ] حاجى  ابتدا به مکه رود یا به مدینه ؟ و کدام یک از این دو اَفضل است ؟مسلمانى  را نمى ‏توان یافت که براى  اداى  فریضه حج [ به مکه ] برود ، براى  اداى مراسم زیارت روضه مُطَهَّر محمّدى  ، به مدینه نگذرد ؛ چراکه وقوف و درنگ وى  درآن مکان مُعَظَّم و ارتباط روحى ‏اش با پیامبر اکرمصدر سیرش سوى  کمال معنوى بسیار مؤثّر است .مسلمانان از زیارت پیامبر در طول تاریخ غفلت نکرده ‏اند و آن را وانگذاشته ‏اند ، وهرگز آن مرقد مُنَوَّر از زائران تهى  نبوده است ؛ زیرا شارع مقدس ترک زیارت و قصوردر آن را به شدت نکوهیده است ، به ویژه از سوى  کسانى  که براى  اَداى  فریضه حج به مکه مى ‏آیند .آنچه در ذیل مى ‏آید روایاتى  است وابسته به همین موضوع :

۱ . در «المواهب اللدنیه ۳ : ۴۰۴» از ابن عمر [ روایت شده که پیامبرصفرمود ] :هرکه حج گزارد و مرا زیارت نکند بر من ستم روا داشته است[۱۱] .

۲ . و نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود : هرکه سعه و توانمندى  بیابد و نزدم نیاید ، جفاکار بر من است[۱۲] .

۳ . در «علل الشرایع : ۴۶۰ ، باب ۲۲۱ ، حدیث ۷ ، از ابو عبداللّه‏ [ امام صادق ]  علیه ‏السلام روایت شده که پیامبرص فرمود : هرکه براى  حج به مکه آید و مرا در مدینه زیارت نکند بر من جفا کرده است ، و هرکه بر من جفا روا دارد روز قیامت بر او جفا روامى ‏دارم ؛ و هرکه به زیارت نزدم آیدشفاعتم بر او واجب مى ‏شود ، و آن که شفاعتم براو واجب شود بهشت برایش واجب است .

۴ . در «المواهب اللدنیّه ۳ : ۴۰۴» از انس روایت شده [ که پیامبرصفرمود : ] هیچ یک از [ افراد ] امّت من نیست که سعه‏ اى  بیابد و مرا زیارت نکند مگر آن که عذرىدارد[۱۳] .از این روایات مى ‏توان نتیجه گرفت که چنان که زیارت مرقد نبوى مقدّس ثواب فراوانى  دارد ، ترک زیارت و مسامحه در آن آثار منفى  و خسارت بزرگى  است ؛ زیرا در آن جدایى  از پیامبرص است و دور شدن از حالت معنوى  ، و در آن جفاست [ برپیامبر ] که حرام مى ‏باشد .

موضع حاکم اسلامى  نسبت به ترک زیارت

از مسائل فقهى  که فقهاى  شیعه ـ رضى  اللّه‏ تعالى  عنهم ـ به آن پرداخته ‏اند ، این است که : بر حاکم اسلامى  است که مردم را بر حجّ خانه خدا و زیارت مرقد پیامبر مجبورسازد ، حتّى  اگر مسلمانان قدرت مالى  بر آن ندارند از بیت المال هزینه آنها تأمین شود.این مسئله ، در بسیارى  از کتاب‏هاى  فقهى  ، نزد شیعه امامى  به صورت زیر آمده است :هنگامى  که مردم حج را واگذارند بر امام واجب است که آنان را بر این کار وادارد ؛ و هم چنین است هرگاه زیارت پیامبرص را ترک کنند ، برامام است که آنان را بر آن مجبور کند[۱۴] .این دیدگاه مستند است به روایت صحیح از امام صادق  علیه ‏السلام که فرمود :اگر مردم حج را ترک کنند ، بر والى  است که آنان را به این کار و بر ماندن در آن ،مجبور سازد ؛ و اگر مردم زیارت پیامبرصرا واگذارند ، بر والى  است که آنان را به این کار و ماندن در آنجا وادارد ؛ و اگر آنان اموالى  ندارند از بیت المال مسلمانان بر آنان انفاق کند [۱۵] .افزون بر این ، در بعض روایات ، سخنانى  آمده است که بر زیارت پیامبر اکرم  ص از راه دور ، براى  آن که سفر به مدینه برایش فراهم نیست ، فرامى ‏خواند و تشویق مى ‏کند ؛ و این [ احادیث ] بیانگر ارتباط معنوى  همیشگى  با پیامبرصاست ، و عدم جفا بر او در هر زمان و مکان .پیامبرصفرمود : هرکه قبر مرا پس از مرگم زیارت کند مانند کسى  است که درحیاتم مرا زیارت کرده است ؛ پس اگر استطاعت نداشتید [ و این کار را نتوانستید ، از راه دور و هرکجا که هستید ] بر من سلام بفرستید ، چه آن به من مى ‏رسد[۱۶] .دمیاطى  در «حاشیة اعانة الطالبین على  حلّ ألفاظ فتح المعین ۲ : ۴۹۰» مى ‏گوید :
حاصل اینکه : زیارت قبر پیامبرصاز برترین قُرُبات [ و راه‏هاى
نزدیکى  به خدا ] است ، پس بجاست که بر آن حرص ورزیده شود ، ودر صورت توانایى  به شدّت نسبت به تخلّف از زیارت برحذر باشد ـ به ویژه بعد از حجّة الاسلام ـ زیرا حقّ پیامبرصبر اُمّتش بس بزرگ است ، و اگر یکى  از مسلمانان با سرش یا روى  چشمش ـ از دورترین نقاط زمین ـ براى  زیرات آن حضرت بیاید ، حقّى  را که آن حضرت بر او دارد نمى ‏تواند اَدا کند ، خداى  پیامبر را از طرف مسلمانان کامل‏ترین پاداش‏ها دهد .

[۱] .  فروع کافى  ۴ : ۵۸۵ ، حدیث ۵ ؛ و نگاه کنید به ، توحید صدوق : ۱۱۷ ، حدیث ۲۱ ، و کامل الزیارات : ۱۵ ، باب ۲ ، حدیث ۲۰ ، الصراط المستقیم ۲ : ۱۴۵ .
[۲] .  قرب الإسناد حمیرى  : ۶۵ ، حدیث ۲۰۵ .
[۳] .  فروع کافى  ۴ : ۵۴۸ ، حدیث ۵ .
[۴] .  کامل الزیارات : ۱۳ ، باب ۲ ، حدیث ۱۱ .
[۵] .  کامل الزیارات : ۱۳ ، باب ۲ ، حدیث ۱۲ ؛ مسند احمد بن حنبل ۲ : ۵۲۷ .
[۶] .  کامل الزیارات : ۱۴ ، باب ۲ ، حدیث ۱۹ و صفحه ۱۵۶ ـ ۱۵۷ ، باب ۶۴ ، حدیث ۴ ـ ۶ ؛ عوالى اللآلى  ۴ : ۸۳ ، حدیث ۹۲ .
[۷] .  فروع کافى  ۴ : ۵۷۹ ، حدیث ۲ .
[۸] .  تهذیب الأحکام ۶ : ۴۰ ، حدیث ۱ ؛ روضة الواعظین : ۱۶۹ .
[۹] .  فروع کافى  ۴ : ۵۴۸ ، حدیث ۴ ؛ کامل الزیارات : ۳۹ ، باب ۱۰ ، حدیث ۳ (در این حدیث به جاى«حسین» ، «حسن» آمده است ؛ ثواب الأعمال : ۱۰۷ ، حدیث ۲ ؛ و رجوع کنید به ، توحید صدوق : ۱۱۷ ، حدیث ۲۱ .
[۱۰] .  مقصود کتاب «موسوعة زیارات المعصومین  علیهم ‏السلام» مى ‏باشد ، که در ۶ جلد چاپ شده است ، و کتاب حاضر ترجمه مقدمه آن است .
[۱۱] .  نگاه کنید به ، الدر المنثور ۱ : ۲۳۷ ، المغنى  عن حمل الأسفار ۱ : ۲۵۸ .
[۱۲] .  نگاه کنید به ، احیاء علوم الدین ۱ : ۲۵۸ .
[۱۳] .  نگاه کنید به ، تاریخ المدینه ابن نجّار : ۴۶۰ .
[۱۴] .  المسبوط ۱ : ۳۸۵ ؛ النهایه : ۲۸۵ ؛ السرائر ۱ : ۶۴۷ ؛ و در شرائع الاسلام ۱ : ۲۷۷ ، آمده است :«هنگامى  که زیارت پیامبر ترک شود ، مردم به آن اجبار مى ‏شوند ؛ زیرا دربردارنده جفاست که حرام مى ‏باشد» ؛ و مطلب همین گونه است در المختصر النافع : ۹۸ ، قواعد الأحکام ۱ : ۴۴۹ ، مختلف الشیعه ۴ : ۳۶۸ ، منتهى  المطلب ۲ : ۸۸۰ ؛ تحریر الأحکام ۱ : ۱۳۰ چاپ سنگى  ، تذکرة الفقهاء ۸ : ۴۴۴ ، مسئله ۷۴۹ ؛ ایضاح الفوائد ۱ : ۳۱۸ ؛ الدروس ۲ : ۵ ؛ المهذّب البارع ۱ : ۲۲۱ ؛ جامع المقاصد ۳ : ۲۷۳ ؛ مجمع الفائدة والبرهان ۷ : ۴۲۶ ؛ مدارک الأحکام ۸ : ۲۶۰ ؛ کشف اللثام ۶ : ۲۷۲ ؛ الحدائق الناضرة ۱۴ : ۲۳ ، و جلد ۱۷ : ۴۰۱ ؛ ریاض المسائل ۱ : ۴۳۲ (چاپ سنگى ) ؛ جواهر الکلام ۱۷ : ۲۲۲ ، و جلد ۲۰ : ۵۱ ، و دیگر منابع .
[۱۵] .  فروع کافى  ۴ : ۲۷۲ ، حدیث ۱ ؛ من لا یحضره الفقیه ۲ : ۴۲۰ ، حدیث ۲۸۶۳ ؛ تهذیب الأحکام ۵ :۴۴۱ ، حدیث ۱۵۳۲ ؛ وسائل الشیعه ۱۱ : ۲۴ ، حدیث ۲ .
[۱۶] .  کامل الزیارات : ۱۴ ، باب ۲ ، حدیث ۱۷ ؛ المقنعة : ۴۵۷ ؛ تهذیب الأحکام ۶ : ۳ ، حدیث ۱ ؛وسائل الشیعه ۱۴ : ۳۳۷ ، حدیث ۱ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


9 − = هفت

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>