باب ششم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب ششم-نقدوهّابیان درباره زیارت

سفر سوى  قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله

شکى  در این نیست که سفر سوى  زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله موجب تقرّب به خدا است ؛ زیرا :اوّلاً : خدا در قرآن مى ‏فرماید : «اگر کسانى  که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند …» و پیداست که «آمدن» هم مى ‏تواند از نزدیک باشد و هم از دور ، با سفر باشد یا بى ‏سفر صورت گیرد .نمى ‏توان گفت که « جاؤُوک » (نزدت آیند) مطلق است و مطلق ، بر تک‏تکِ افراد دلالت ندارد (هرچند براى  این کار صلاحیت دارد) زیرا :مطلق ـ در اینجا ـ در سیاق شرط قرار گرفته و هریک از افراد را شامل مى ‏شود . هر کسى  که این عمل از او سر زند ، خدا را توبه ‏پذیر و مهربان خواهد یافت .

ثانیاً : عمومِ سخن پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله که : «مَن زارَ قَبْری» (هرکه قبر مرا زیارت کند …» نزدیک و دور را شامل مى ‏شود و زائرى  را که از سفرمى ‏آید و آن را که [ در همان مدینه است و ] بى ‏سفر پیامبر را زیارت مى ‏کند ، در بر مى ‏گیرد ؛ به ویژه آنکه در حدیث دیگر مى ‏خوانیم : «مَن جاءنی زائراً لا تَعْمَلهُ حاجةٌ إلاّ زیارتی»[۱] (هرکه به قصد زیارت سویم آید و جزاین کار ، نیاز دیگرى  او را نباشد) که این حدیث ، در سفرظهور دارد و در خالص سازى  قصد از دیگر چیزها .ثالثاً : لفظ «زیارت» انتقال از مکان زائر به مکانِ مزور (زیارت شونده) را مى ‏طلبد . از این رو ، زیارت ، انتقال از مکانى  به مکان دیگر به قصد زیارت است و یا حضور نزد مزور از مکانِ دیگرى  است و در هرصورت ، انتقال در معناى  آن نهفته است . بنابراین ، کسى  که پیوسته نزد شخصى  حضور دارد ، نمى ‏تواند زائر آن شخص به شمار رود . به همین جهت مى ‏گوییم : «فلانى  را از فلان جا زیارت کردم» ،«پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را از مصر یا از شام زیارت کردم» . پس سفر ،در اسم زیارت نهفته است و از آنجا که هر زیارت مایه قربت است ، هرسفرى  سوى  آن نیز مایه قربت مى ‏باشد .ثابت شده که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله براى  زیارتِ قبور ، از مدینه بیرون مى ‏آمد .هرگاه خروج براى  زیارت از جاى  نزدیک جایز باشد ، از مسافت دورنیز روا است .و اگر ثابت شد که نقل مکان سوى  قبر دیگران مشروع است ، به طریق اَولى  سفر سوى  قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله مشروع است .رابعاً : اجماع سَلَف و خَلَف ، بر این کار جارى  است . مردمان ، پیوسته ـ هر سال ـ پس از انجام مراسم حج ، سوى  زیارتِ قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله رهسپار مى ‏شوند وبعضى  قبل از حج ، آن حضرت را زیارت مى ‏کنند . این کار ، از قدیم مرسوم بوده است ؛ سوى  قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ازجاهاى  دور به راه مى ‏افتند و اموالى  را هزینه مى ‏کنند و جانشان را به خطر مى ‏اندازند و بر این باورند که این زیارت ، موجب قربت و طاعت است .در میان اینان که از شرق و غرب ـ در طول سال‏ها ـ سوى  مدینه رهسپار مى ‏شدند ، علما و نیکان (و دیگران) وجود داشتند و محال است که این کارشان خطا باشد (بلکه هرکه این را خطاب بداند ، اشتباه
مى ‏کند) همه به قصد تقرّب به خدا ، پیامبر را زیارت مى ‏کردند و آن که عقب مى ‏ماند یا به جهتِ پیشامدى  موفق به زیارت نمى ‏شد ، تأسف مى ‏خورد و دوست مى ‏داشت که کاش این توفیق ، نصیبش مى ‏گشت . اشکال : این سخن ، قانع کننده نیست ؛ زیرا این زائران ، درسفرشان ، عبادتِ دیگرى  را ضمیمه مى ‏کنند . بسیارى  از علما در کتاب مناسک مى ‏نگارند : سزامند است که شخص به همراه زیارت ، رفتن سوى  مسجد پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله و نماز در آنجا را نیز قصد کند وگرنه ، اصل زیارت را کسى  انکار نمى ‏کند ، لیکن زیارت مستحب آن است که قصد مسجد هم با آن همراه باشد . پاسخ : هر شخصِ با انصافى  که به عادتِ مردم آشناست ، مى ‏داند که آنان از زمانى  که سوى  مدینه راه مى ‏افتند ، قصد زیارتِ پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را دارند ، دیگر چیزها جز به اندیشه گروه اندکى  از آنها خطور نمى ‏کند و
افزون بر این ، دیگر وسایل تقرّب ، نسبت به زیارت ، چیزى  به حساب نمى ‏آید و غرضِ اصلى ‏شان همان زیارت است و اگر پاى  زیارت در میان نباشد ، بسا به مدینه نیایند و از این روست که کسان اندکى  به بیت المقدس مى ‏روند ؛ با اینکه سفر بدان جا راحت است و نماز در آن مسجد ، فضیلت بسیارى  دارد .انکار این حقیقت ، لج‏بازى  و زورگویى  است . اگر کسى  شک دارد مى ‏تواند از کسانى  که سوى  مدینه رهسپار مى ‏شوند ، بپرسد که قصدشان از این سفر چیست ؟ و امّا آنچه را علما در مناسک آورده‏ اند ، قصدشان این نیست که براى  قربت بودن زیارت ، قصدِ مسجد شرط است (احدى  این را نگفته و توهُّم نکرده است و کلامش آن را اقتضا ندارد) مقصود آنان این است که بجاست قصدِ قربت دیگرى  شود تا سفر براى  دست‏یابى  به دو قربت باشد و قربت‏ها افزون شود تا پاداش‏ها فزونى  یابد ؛ مثل اینکه قصد کند شهداى  اُحُد را نیز زیارت کند . آنان خواسته ‏اند بیاگاهانند که در سفر به مدینه براى  زیارت پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله اگر قصد قربت دیگرى  شود ، به اخلاص در نیتِ زیارت ،آسیب نمى ‏زند .خامساً : وسیله ‏اى  که زمینه‏ ساز تقرُّب است ، خودش ، تقرُّب‏ آورمى ‏باشد .آموزه‏ هاى  شریعت ـ همه ـ گویاست که وسیله‏ ها ، براى  رسیدن به مقصود معتبرند :پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود : آیا راهى  را نشانتان دهم که خطاها را محومى ‏سازد و درجات را بالا مى ‏برد ؟ گفتند : آرى  . فرمود : با وجود مشقّت [ و در شرایط سخت ] وضوى  کامل گرفتن ، قدم‏هاى  زیاد سوى  مساجد ، انتظار براى  نمازِ بعد ، پس از اَداى  نماز ؛ پس برشما باد مواظبت بر اینها که به منزله حراست از مرزهاست .[۲] پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود : هرکه در خانه ‏اش وضو بگیرد ، سپس سوى  مسجد برود تا نماز گزارد ، از هر دو گامى  که برمى ‏دارد ، یکى  خطاهایش را پاک مى ‏کند و دیگرى  درجه ‏اش را بالا مى ‏برد .[۳] پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود : به کسانى  که در تاریکى  پیاده سوى  مسجدمى ‏روند ، بشارت ده که در قیامت ، نورشان کامل و تمام است .[۴]
پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود : هرکه براى  عیادت برادر بیمارش راه بپیماید ،در راه بهشت است و آن گاه که [ در کنار مریض ] بنشیند ، غرق دررحمت مى ‏شود .[۵]همه این احادیث ، دلالت دارند بر اینکه وسایل قربت ، قربت ‏اند . در چیزى  که شریعت از آن پُر است و قرآن به آن گویاست ، چه جاى  نزاع است ؟!خداى  متعال مى ‏فرماید :« ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلاَ یَطَأُونَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ * وَلاَ یُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَلاَ کَبِیرَةً وَلاَ یَقْطَعُونَ وَادِیاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ » ؛[۶] [ مردمان مدینه و اطراف آن نباید از رسول خدا تخلُّف کنندو جان خود را از جانِ او عزیزتر بدانند ] چراکه ر راه خدا هیچ تشنگى  و رنج و گرسنگى  به آنها نرسد و در هیچ مکانى  که کافران را به خشم آورد ، قدم نگذارند و از دشمن ضربه‏ اى  نخورند مگر اینکه به سبب آن ، عمل صالحى  براى  آنان نوشته مى ‏شود . به راستى  که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمى ‏سازد . و هیچ هزینه کوچک و بزرگى  نمى ‏کنند و هیچ وادى ‏اى  رانمى ‏پیمایند مگر اینکه به حساب آنان نوشته شود تا خداآنها را بهتر از آنچه مى ‏کردند ، پاداش دهد . همه این امور را که مسلمانان تحمّل مى ‏کنند برایشان نوشته مى ‏شود و براى  آنها پاداش ثبت مى ‏گردد ؛ زیرا همه آنها وسیله جهاد در راه خدایند ، بلکه خود جهاد ، بدان جهت شرافت دارد که سبب اعلاى «کلمة اللّه‏» است .علماى  اصول ، اجماع دارند بر اینکه کسانى  که از راه دور براى  انجام حج آیند ، از کسانى  که از مکه حج مى ‏گزارند ، بافضیلت ‏ترند .تردیدى  در این نیست که کسى  که براى  رسیدن به مایه تقرّبى  ، به مباحى  دست مى ‏یازد که مشقّت دارد (مانند سفر و …) این سختى  را براى  خدا تحمّل مى ‏کند و در معرض دید الهى  است ، خدا به او نظر دارد و سعیش را پاداش مى ‏دهد .  بلکه کار مباحى  که مشقت ندارد و به نفس آرامش مى ‏بخشد ، هرگاه به نیّتِ قربت باشد ، اَجر دارد ؛ مانند کسى  که مى ‏خواهد تا بتواند شب زنده‏ دارى  کند یا غذا مى ‏خورد تا بر طاعت قوّت یابد .در میان علما بحث است که در اینجا ثواب بر نیّت ـ به تنهایى  ـ مترتّب است یا بر نیّت به همراه فعل ؟ پاداش بر فعل ، نزدیک‏تر به نظر مى ‏رسد ، شاهد اینکه پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله به شخصى  فرمود : «هیچ هزینه و کارى  را به انگیزه خدایى  نمى ‏کنى  مگر اینکه رتبه و درجه‏ات را افزون مى ‏سازى  حتّى  لقمه ‏اى  را که بر مى ‏دارى  و به دهانِ زنت مى ‏گذارى » .

[ اقسام عبادات ]

عبادات چهار قسم ‏اند :
اوّل : آنچه را شریعت به عنوان عبادت نهاده (به طور تعبّدى  یا براى  مقصودى  که با عبادت به دست مى ‏آید) مانند : نماز ، روزه ، صدقه [ زکات ] حج .این قسم از عبادت اگر صحیح انجام شود ، مایه قربت است ، و بدون قصد قربت وجود شرعى  آن شکل نمى ‏گیرد . دوّم : مکارم اخلاقى  که شریعت از آدمیان خواسته است [ خود را به آنها بیارایند ] مانند سلام به دیگران ؛ زیرا در این کار مصالحى  نهفته است که مقصود شارع مى ‏باشد .این قسم اگر به قصد امتثال [ فرمان خدا ] صورت گیرد ، مایه قربت است و بدونِ آن ، از جمله مباحات به شمار مى ‏رود . سوّم : چیزهایى  که به خودى  خود مصلحت ندارند و جز براى دست‏یابى  به چیز دیگر ، انجام نمى ‏پذیرند (مانند راه پیمودن و …) .این قسم ، بیشتر جنبه وسیله را دارند و تابع قصدند ؛ اگر از آنها قصدحرام شده باشد ، حرام‏اند و اگر قصد اباحه شود ، مباح ‏اند و اگر قصد قربت گردد ، مایه تقرّب‏اند و اگر بدون هیچ قصدى  انجام شوند ، کارى  عبث به شمار مى ‏آیند و مکروه ‏اند .
همین قسم از کارهاست که مدّ نظر ماست و در صددیم بیان داریم
که چگونه مایه تقرّب مى ‏شود .چهارم : مباح‏هایى  که براى  سامان دنیایند ؛ مانند خوردن ، آشامیدن ،خواب و … که براى  قوام بدن ، لازم است .این قسم اگر بى  نیّت یا با قصد دنیایى  انجام پذیرد ، هر دو طرفش مساوى  است و اگر با نیّتِ دینى  صورت گیرد ، پاداش دارد (یا پاداش بر نیّت به تنهایى  و یا بر نیّت به همراه فعل) . این قسم ، از حیث وسیله بودن ، پایین‏ ترین رتبه را دارد ؛ چنان که وسیله در قسم اوّل و دوّم ، کمترین رتبه را دارند .با این بیان ، ثابت شد که وسیله تقرّب ، مایه قربت است و سفر به قصد زیارت ، وسیله آن است ، پس مایه قربت مى ‏باشد . مقصود این است که هرگاه زیارت براى  شخصى  که سرزمین‏هاى  دور است ، مندوب باشد ، سفر ، شرط آن به شمار مى ‏رود و مندوب مى ‏باشد و هیچ یک از علما در این مسئله نزاع ندارند .

[۱] .  المعجم الکبیر ۱۲ : ۴۰۶ ، رقم ۱۳۴۹۶ .
[۲] .  صحیح مسلم ۱ : ۱۵۱ ، کتاب الطهارة ، باب فضل إسباغ الوضوء .
[۳] .  صحیح مسلم ۲ : ۱۳۱ ، کتاب الصلاة ، باب المشى  إلى  الصلاة .
[۴] .  سنن ابن ماجه ۱ : ۲۵۶ ، حدیث ۷۸۱ .
۵] .  همان ، ص۴۶۲ ، حدیث ۱۴۴۲ .
[۶] .  سوره توبه ۹ آیه ۱۲۰ ـ ۱۲۱ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


پنج × 9 =

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>