باب دهم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب دهم-نقدوهّابیان درباره زیارت

در شفاعت

شفاعت‏ها در آخرت ، پنج نوع ‏اند و همه ‏شان براى  پیامبر ما  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ثابت است . به بعضى  از آنها هیچ کس جز پیامبر نمى ‏تواند دست یازد ودر بعضى  از آنها ، دیگران شریک‏ اند و پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  پیش از همه است . ازاین رو ، شفاعت (در معناى  فراگیرش) به آن حضرت باز مى ‏گردد وبعضى  از انواعِ شفاعت ، ویژه اوست .اینکه پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  مى ‏فرماید : «مَن زارَ قَبْری وَجَبَتْ له شفاعتی»(هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى ‏شود) مى ‏توانداشاره به شفاعتِ اختصاصى  پیامبر باشد و مى ‏تواند اشاره به عموم شفاعت به شمار آید .قاضى  عِیاض و دیگران گفته‏ اند : شفاعت پنج قسم است :[۱]

شفاعت اوّل

شفاعت براى  راحت شدن از درنگ طولانى  در صحراى  محشر وشتاب در حسابرسى.این شفاعت (که شفاعتى  بس بزرگ است) ویژه پیامبر ما محمّد  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  مى ‏باشد ، احدى  به آن نزدیک نشود .

شفاعت دوّم

این شفاعت نیز درباره پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  وارد شده است و احادیث به آن گویاست . حدیثى  که در آن مى ‏خوانیم ، پیامبر مى ‏فرماید :مى ‏گویم : پروردگارا ، امّتم امّتم ! خداى  گوید : اى  محمّد ،افرادى  از اُمّتت را بى ‏حساب از درِ راست (از درهاى بهشت) به بهشت درآورم و آنان در ورود از دیگر درها ،با مردم شریک‏ اند .[۲]حدیث کسانى  که بى ‏حساب به بهشت درآیند که در آن ، پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله مى ‏فرماید :
هفتاد هزار از امّتم ، بى ‏حساب وارد بهشت مى ‏شوند .[۳]و احادیث فراوانِ دیگر ، که همه صحیح ‏اند و دلالت دارند بر اینکه ورود در بهشت ، بر شفاعت پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  متوقف است و با شفاعت ، ازحسابرسى  صرف‏نظر مى ‏شود .

شفاعت سوّم

این شفاعت ، درباره گروهى  است که سزامند دوزخ‏ اند ، پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و کسانى  را که خدا خواهد ، براى  اینان شفاعت کنند .به نظر مى ‏رسد این شفاعت ، بعد از نهادنِ صراط و دو شفاعتِ پیشین مى ‏باشد واین شفاعت ، در عبور دادن از صراط است که لازمه آن نجات از دوزخ است .در احادیث مى ‏خوانیم که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  در آن روز ، پیشاپیش پیامبرانو صاحب شفاعت آنهاست و از این رو ، هر شفاعتِ آنها ، به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  نسبت مى ‏یابد و هیچ یک از انواع شفاعت و اشخاصى  که شفیع مى ‏شوند (از ملّتِ پیامبر و از دیگر ملّت‏ها) از شفاعتِ آن حضرت بیرون نیست و او «شفیع الشفعاء» است .

شفاعت چهارم

شفاعت چهارم درباره گناهکارانى  است که به دوزخ مى ‏افتند .احادیث صحیح وارد شده که به شفاعت پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  (و دیگر انبیا وفرشتگان و برادران دینى ) این گناهکاران از دوزخ بیرون مى ‏آیند و درجهنّم ، جز کافران باقى  نمى ‏ماند .[۴]درباره این شفاعت و شفاعتِ نخست ، احادیث تواتر دارد با این تفاوت که شفاعت اوّل (که همان شفاعت بزرگ) است به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  اختصاص مى ‏یابد و در شفاعت چهارم ، فرشتگان و پیامبران و مؤمنان نیز شفیع مى ‏شوند و خدا به رحمتش هر «لا إله إلاّ اللّه‏» گویى  را از دوزخ بیرون مى ‏آورد .اختصاص پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  به این شفاعت ، از آن روست که همه امّتش رااز جهنّم خارج مى ‏سازد تا آنجا که هیچ یک از آنان در دوزخ باقى  نمى ‏ماند و همین ، موافق با این سخن پیامبر است که فرمود : «شفاعتم براى  اهل کبائر از امّتم مى ‏باشد» .[۵]از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  روایت شده که فرمود :براى  هر پیامبرى  ، دعاى  مستجابى  هست [ که به اجابتش یقین دارد ] دیگر پیامبران در این دعاى  اجابت شدنى ‏شان شتاب کنند ، امّا من این را براى  شفاعت اُمّتم ـ در قیامت ـ پوشیده داشته‏ام و این دعا ـ به خواست خدا ـ به هر کسى  از امّتم که چیزى  را با خدا شریک نسازد ،مى ‏رسد .[۶]

شفاعتِ پنجم

این شفاعت در فزون سازى  درجاتِ بهشت براى  اهلِ آن است .قاضى  عیاض آن را ذکر مى ‏کند و معتزله این شفاعت را انکار نمى ‏کند ،امّا من در احادیث ، تصریحى  بدان نیافتم .لیکن عبد الجلیل قَصْرى  در شعب الإیمان در تفسیر وسیله اى  که مختصّ پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  است ، مى ‏گوید :این وسیله ، همان «توسُّل» است . پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  در بهشت به منزله وزیر پادشاه است ، به هیچ کس چیزى  نمى ‏رسدمگر به واسطه او .و اگر چنین باشد ، این شفاعت نیز ، به آن حضرت اختصاص
مى ‏یابد .

احادیث شفاعت

در اینجا برخى  از اَحادیث شفاعت را مى ‏آوریم : بخارى  و مسلم ، از اَنس ، از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  روایت کرده که فرمود :روز قیامت که فرا رسد [ از شدّت ازدحام جمعیّت ]مردم موج مى ‏زنند ، پیش آدم  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله مى ‏آیند و مى گویند : براى  ذریّه ‏ات شفاعت کن …پیش عیسى  مى ‏آیند ، مى ‏گوید : من ، این کاره نیستم ، به محمّد روى  بیاورید .پیش من مى ‏آیند ، مى ‏گویم : این کار از من برمى ‏آید .رهسپار مى ‏شوم براى  ملاقات با پروردگارم اجازه مى ‏گیرم ، به من اجازه دهند . پیش او مى ‏ایستم و  او را به  گونه ‏اى  مى ‏ستایم که خود به من الهام مى ‏کند و اکنون توانش را ندارم ، سپس برایش به سجده مى ‏افتم .به من گفته مى ‏شود : اى  محمّد ، سر برافراز ! بگو ،صدایت شنیده شود ؛ بخواه ، داده مى ‏شوى  ؛ شفاعت کن ، پذیرفته گردد .مى ‏گویم : [ خدایا ] امّتم ، امّتم ! ندا آید : برخیز ، هرکه را در قلبش به اندازه یک حبّه گندم یا جو ایمان هست ، از دوزخ درآور …[۷]ابن عبّاس از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  نقل مى ‏کند که فرمود :من حبیب خدایم و به خود نمى ‏بالم ، من لواى  حمد را روزقیامت در دست دارم و [ براى  این کار ] فخر نمى ‏فروشم ،من نخستین شفیعم که شفاعتش پذیرفته شود … [۸]اَنس مى ‏گوید : از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  خواستم که روز قیامت برایم شفاعت کند ، فرمود :این کار را خواهم کرد .گفتم : اى  رسول خدا ، کجا تو را بجویم ؟فرمود : بر صراط .گفتم : اگر آنجا ندیدمت چه ؟فرمود : نزد میزان .گفتم : اگر آنجا دیدارت نکردم ؟فرمود : نزد حوض ، من از این سه جا بیرون نیستم .[۹]از ابو هُرَیره ، روایت شده که رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  فرمود :سعادتمندترین مردم به شفاعتم ـ روز قیامت ـ کسى است که از روى  اخلاصِ درونى  ، کلمه «لا إله إلاّ اللّه‏» را برزبان آورد .[۱۰]از اَنس روایت شده که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  فرمود :من نخستین کسى ‏ام که در بهشت شفاعت مى ‏کند و من بیش از [ همه ] انبیاء پیرو دارم .[۱۱]

[ توسُّل به انبیاء  علیهم ‏السلام ]

پناهندگى  مردم به انبیا ـ در روز قیامت ـ بهترین دلیل براى  [ جواز ]توسّل به آنان در دنیا و آخرت است و اینکه هر گناهکارى  ، پیش خدا به کسى  که نزد او قُرب دارد متوسّل مى ‏شود . مسلمانان آن گاه که به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  یا به دیگر انبیا و نیکان توسّل مى ‏جویند ، آنان را نمى ‏پرستند و این کار ، آنها را از توحید خارج نمى ‏سازد ، نفع و ضرر تنها در ید کبریایى  اوست . وقتى  کسى  از خدا به[ آبروى  ] رسولش مسئلت مى ‏کند ، از خدا مسئلت دارد ، نه غیر او .

[ درخواستِ شفاعت از دیگر پیامبران قبل از پیامبر اسلام ]

حکمت اینکه خدا به مردم الهام مى ‏کند که نخست از آدم  علیه‏ السلام شفاعت بخواهند و پیامبران بعد او ، و از همان ابتدا به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  ارجاع نمى ‏دهد ، بسا این باشد که اگر این کار مى ‏شد ، ممکن بود به ذهن آید که دیگران هم مى ‏توانستند شفاعت کنند .آن گاه که مردم با همه توان کوشیدند و از دیگر انبیاى  اولوا العزم شفاعت خواستند و آنان خوددارى کردند و در خیرخواهى  و راهنمایى  چیزى  را فرو نگذاردند تا اینکه نوبت به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  رسید و غرض مردم برآمد ، همگان ، بلند مرتبه ‏اى  و گرانقدرى  و کمالِ قرب حضرت محمّد  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله را در مى ‏یابند و آگاه مى ‏شوند که آن حضرت برتر از همه مخلوقات (پیامبران ، ملائکه ، آدمیان) است .صاحبِ چنین مقامى  ، سزامند است که آقاى  امّت‏ها باشد و سوى زیارتش انسان سر از پا نشناسد .

[ عصمت انبیا از گناه صغیره و کبیره ]

قاضى  عیاض  رحمه ‏الله فایده ارزشمندى  را خاطرنشان مى ‏سازد که تأکید قول ما را مى ‏رساند ؛ اینکه انبیا  علیهم‏ السلام از گناهانِ بزرگ و کوچک معصوم ‏اند .این چیزهایى  را که ذکر کرده‏ اند :ـ آدم ، از روى  فراموشى  ، از میوه آن «شجره ممنوعه» خورد .ـ نوح ، براى  کافران آمرزش خواست .ـ موسى  ، کافرى  را کشت که مأمور به قتل آن نبود (و این کار پیش ازنبوّت او رخ داد) .ـ ابراهیم ، با سخن کنایه‏اى  کافران را دور ساخت ، که از جهتى راست مى ‏گفت .همه اینها در حقّ مردمانِ عادى  گناه نیست ، لیکن انبیا از آن بیم داشتند که این کارها به امر خداى  متعال نبود و عتابِ بر بعضى  از آنها(در این قضایا) به جهت منزلت والاى  آنها نسبت به معرفتِ الهى است ، اگر از آنان چیزى  غیر از این بروز مى ‏یافت ، آن را یادآورمى ‏شدند .عصمتِ انبیا از گناهان صغیره و کبیره که مختار قاضى  عیاض است ،اعتقاد من مى ‏باشد و خدا را با همین عقیده مى ‏پرستم ، هرچند بسیارى از متکلّمان بر خلاف آن‏ اند .قاضى  عِیاض مى ‏گوید : اینکه گروهى  این عقیده را به خوارج ومعتزله و بعضى  از بدعت ‏گذاران نسبت مى ‏دهند ، مبادا هراسانت سازد ؛چراکه گرایش اینان ، رویکرد دیگرى  است و با ارتکاب گناه صغیره ،شخص را کافر مى ‏شمارند و ما از این مذهب ، بیزاریم

[ ترتیب شفاعت ]

در احادیث آمده است که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  در صحراى  محشر مى ‏فرماید :«پروردگارا ، اُمّتم اُمّتم !» :این ، اوّلین شفاعتِ آن حضرت ، براى  امّت است .در حدیثِ حُذَیفه آمده است که «امانت و رَحِم ، به دو طرفِ صراط مى ‏ایستند …» .قاضى  عیاض گرایش دارد به اینکه : این ، در مرتبه اوّل است ؛ زیرااین شفاعت ، همان شفاعتى  است که مردم در آن سوى  پیامبر پناه آورندو آن ، رهایى  از عرصه‏ هاى  قیامت و داورى  میانِ بندگان است .پس از آن ، نوبت به شفاعت آن حضرت درباره گناهکاران فرامى ‏رسد و شفاعت انبیا و فرشتگان و دیگران .در اَحادیث مى ‏خوانیم که : هر اُمّتى  آنچه را پرستیده مى ‏پیرود [ وهمه کسانى  که غیر خدا را پرستیده باشند به دوزخ مى ‏افتند ] سپس مؤمنان از منافقان تمایز مى ‏یابند و آن گاه نوبت به شفاعت و گذاشتنِ صراط مى ‏رسد .احتمال دارد که فرمانِ پیروى  امّت‏ها از معبودهاشان ، سرآغازِداورى  [ میان خداپرستان ] و رهایى  [ آنها ] از هول‏هاى  عرصه قیامت باشد و همین کار ، اوّل مقام محمود به شمار آید ؛ و شفاعتى  که فرا مى ‏رسد ، شفاعت میان گناهکاران بر صراط باشد (که براى  پیامبر ما ودیگر انبیا و … است) پس از این مراحل ، نوبتِ شفاعتِ کسانى ‏اند که دردوزخ افتاده ‏اند . قاضى  عیاض ، بدین ترتیب ، میان متون اَحادیث جمع مى ‏کند که ترتیب نیکویى  است .

[ سَلَف و شفاعت ]

قاضى  عیاض مى ‏گوید : نقل‏هاى  فراوانى  داریم که سَلَف صالح ،شفاعت پیامبر ما را درخواست مى ‏کنند و در آن رغبت دارند .
از این رو ، نباید به سخن کسانى  اعتنا کرد که مى ‏گویند : « مکروه است که انسان از خدا بخواهد که شفاعتِ پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  را روزى ‏اش کند ؛ چراکه این شفاعت جز براى گناه کاران نیست» چراکه گاه شفاعت براى  تخفیف حساب و فزونى  درجات مى ‏باشد .بارى  ، هر عاقلى  به تقصیر اعتراف دارد ، نیازمند عفو (و بخشش) است ، اعمالش را چیزى  به حساب نمى ‏آورد و بر آنها تکیه ندارد ،مى ‏ترسد از هلاک شدگان باشد .کسى  که قائل به شفاعت پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  نیست ، باید از خدا آمرزش ورحمت نخواهد ؛ چراکه اینها براى گناه کاران است .و این ، بر خلاف چیزى  است که سَلَف و خَلَف ، سراغ داریم .

[ مقام محمود ]

قاضى  عیاض مى ‏گوید : مُسلم ، در حدیث جابر آورده است : مقام محمود ، همان مقامى  است که خدا به وسیله آن ، کسانى  را از دوزخ درمى ‏آورد .[۱۲]در روایت صحیح از ابن عُمَر وارد شده که این مقام ، شفاعت پیامبردر محشر است ؛ همان روزى  که خدا پیامبر را به «مقام محمود»مى ‏رساند .[۱۳]از حُذَیفه (در وصف محشر) نقل شده که : مردم در آن ساکت‏ اند ،هیچ کس بى ‏اذنِ خدا حرف نمى ‏زند ، خداى  محمّد را صدا مى ‏زند ، آن حضرت مى ‏گوید : «آماده‏ ام پروردگارم ، همه خیر در دست توست» …این ، مقام محمود است .[۱۴]از کَعْب بن مالک نقل شده که پیامبر فرمود : مردم بر تپه ‏اى  گردمى ‏آیند ، پروردگارم ، جامه سبزى  را بر من مى ‏پوشاند ، پس آنچه را خداخواهد بر زبان آورم ؛ این ، مقام محمود است .[۱۵]آنچه از همه احادیث به دست مى ‏آید ، این است که : مقام محمودپیامبر ، این است که آدم ـ و همه کسانِ بعد از وى  ـ در روز قیامت ، تحتِ لواى  پیامبر است ؛ از نخستین عرصه‏ هاى  قیامت تا دخولِ آنان دربهشت و خارج ساختن کسانى از دوزخ .اوّلین مقام پیامبر ، اجابتِ منادى  الهى  و ستایش پروردگار و ثناى خدا به آنچه خدا بر آن حضرت الهام مى ‏کند .سپس شفاعت از حسابرسى  وگرفتارى ‏هاى  محشر است . این ،همان مقامى  است که اوّلین و آخرین ، پیامبر را در این مقام ، ستوده‏ اند .پس از آن ، شفاعت پیامبر براى  کسانى  بى ‏شمار از امّت است .آن گاه ، شفاعت براى  درآوردن بعضى  از دوزخ تا آنجا که هرکس کمتر از ذره‏اى  ایمان در قلبش باشد ، در دوزخ نماند . سپس خدا تفضّل مى ‏فرماید به اخراج کسانى  از دوزخ که «لا إله إلاّ اللّه‏» را قائل ‏اند و چیزى را با خدا شریک قرار ندادند ، و در دوزخ جزکسانى  که باید همیشه در آن به سر برند ، باقى  نمى ‏مانند .واین ، آخرین عرصه‏ هاى  قیامت و حسابرسى ‏هاى  محشر است . در
همه اینها ، پیامبر مقام محمود را داراست و لواى  حمد را در دست
دارد .

[ دعاى  پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  شفاعتِ اوست ]

پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  مى ‏فرماید : «پنج چیز داده شدم که به هیچ یک از پیامبران قبل از من داده نشد … شفاعت به من داده شد» و از سویى  مى ‏فرماید :«هر پیامبرى  یک دعاى  مستجاب دارد ، من دعایم را نگه داشتم تا براى امّتم در قیامت شفاعت کنم» .[۱۶]از این سخن مى ‏توان دریافت که شفاعتى  که به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله داده شد وبدین وسیله از انبیا تمایز یافت ، غیر از شفاعتى  است که براى  امّتش ذخیره کرد ؛ زیرا این شفاعت ، دعایى  است که انبیا در جنس آن شرکت دارند .شفاعت نخست، عظمت فزون‏ترى  دارد و آن ، یا شفاعت در فصل القضا (داورى ) است یا عام مى ‏باشد که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  صاحب شفاعت است و همه شفیعان در شفاعتِ او داخل‏اند (به تقریرى  که پیش از این بیان شد) .شفاعت دوّم ، همان بیرون آوردن گناهکاران از دوزخ است ؛ چنان که خود اشاره فرمود : «أَتُرَوْنَها للمُؤمنین المُتَّقین ؟! لا ، ولکنّها للمُذْنِبین المُتَلَوِّثِین الخَطّائین» ؛[۱۷] خیال مى ‏کنید این شفاعت براى پرهیزکاران است ؟! خیر ، این شفاعت بر انسان‏هاى  گناهکار ، آلوده وخطاکار مى ‏باشد .

[۱] .  الشفاء ۱ : ۴۳۱ ، باب ۳ ، فصل ۱۰ .
[۲] .  صحیح بخارى  ۷ : ۱۶ و۲۶ و۱۸۳ و۱۹۸ ؛ صحیح مسلم ۱ : ۱۳۶ ـ ۱۳۸ .
[۳] .  صحیح مسلم ۱ : ۱۳۶ .
[۴] .  سنن ترمذى  ۴ : ۱۱۱ ؛ بنگرید به المغنى  (ابن قدامه) ۲ : ۳۰۱ .
[۵] .  مسند احمد ۳ : ۲۱۳ ؛ سنن اَبى  داود ۲ : ۴۲۱ ؛ سنن ابن ماجه ۲ : ۱۴۴۱ ، حدیث ۴۳۱۰ ؛سنن ترمذى  ۴ : ۴۵ ، حدیث ۲۵۵۲ ؛ سنن بیهقى  ۸ : ۱۷ .
[۶] .  صحیح مسلم ۱ : ۱۳۱ ؛ مسند احمد ۲ : ۲۷۵ و۴۲۶ ؛ و بنگرید به ، صحیح بخارى  ۷ :۱۴۴ .
[۷] .  صحیح مسلم ۱ : ۱۲۵ ، کتاب الإیمان ؛ صحیح بخارى  ۹ : ۸۲۱ ، کتاب التوحید .
[۸] .  سنن ترمذى  ۵ : ۲۴۸ ، حدیث ۳۶۹۵ .
[۹] .  سنن ترمذى  ۴ : ۴۲ ، حدیث ۲۵۵۰ .
[۱۰] .  صحیح بخارى  ۸ : ۵۰۱ ، حدیث ۱۴۳۱ و بنگرید به ، جلد ۱ ، ص۳۳ .
[۱۱] .  صحیح مسلم ۱ : ۱۳۰ .
[۱۲] .  صحیح مسلم ۱ : ۱۲۲ .
[۱۳] .  صحیح بخارى  ۵ : ۲۲۸ .
[۱۴] .  المستدرک على  الصحیحین ۲ : ۳۶۳ .
[۱۵] .  مسند احمد ۳ : ۴۵۶ ؛ المستدرک على  الصحیحین ۲ : ۳۶۳ ؛ مجمع الزوائد ۷ : ۵۱ .
[۱۶] .  مسند احمد ۲ : ۲۷۵ .
[۱۷]سنن ابن ماجه ۲ : ۱۴۴۱ (در چاپ یک جلدى  ، ص۹۸۰ ، حدیث ۴۳۱۱ ، با اندکى  اختلاف) ؛ مجمع الزوائد ۱۰ : ۳۷۸

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


+ 4 = دوازده

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>