با مطالعه کتابهاى سیره و تاریخ و حدیث ، نزد مذاهب اسلامى ، مى توان به اسامى گروهى از صحابه و تابعین ، و تابعینِ تابعین و اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله دست یافت که ، به «حَیّ على خیر العمل» اذان مى گفتند . گرچه در بعضى از احادیث آمده که ،اذان شان به آن تنها در [ هنگام طلوع ] فجر بود ؛ لیکن احادیث دیگر دلالت دارد که درهمه اوقات به آن اذان مى دادند .اکنون نام بعضى از کسانى را مى آوریم که براى پیامبر به «حَیّ على خیر العمل» اذان مى گفتند ، ونیز نام بعضى از بزرگان صحابه و اهل بیت پیامبر را ـ از طریق شیعه دوازده امامى و زیدیه و اسماعیلیه و اهل سنّت ـ مى آوریم ؛ زیرا بر این باوریم که آگاهى به همه شیوه ها نزد مذاهب اسلامى لازم است ، تا اینکه نگرش ما تنگ نظرانه و منحصربه یک مذهب دون دیگرى نباشد ، بلکه عموم و شمول داشته و نظر همه را بنمایاند.
۱ . بِلال بن رَباح حبشى (م۲۰ ه )
طبرانى در مُعجم الکبیر و بیهقى در سُنَن خود ، به سندشان از عمّار و عمر ـ دو فرزند حَفْص بن عمر ـ از پدرانشان ، از اجدادشان ، از بلال روایت کرده اند که ، وى دراذان صبح مى گفت : «حَیّ على خیر العمل» ، پیامبر به او امر کرد که به جاى آن «الصلاةُ خیرٌ مِن النَوم» قرار دهد ، و «حَیّ على خیر العمل» را ترک کند[۱] .اندکى پیش از این ، کلام حافظ علوى و بررسى این روایت بیان شد . جمله «فاَمَرَه النبی … پیامبر دستور داد» در اسناد اصلى نیست ، و مؤیّد درستى سخنِ حافظ علوى و روایت او ، حدیثى است که ابو بصیر از یکى از آن دو [ امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام ]روایت مى کند که آن حضرت فرمود : بِلال بنده صالحى بود ، گفت : پس از پیامبر براى احدى اذان نمى گویم ، و در این هنگام «حَیّ على خیر العمل» از اذان افتاد[۲] .در کتاب «الشفاء» ، از امام على علیه السلام نقل شده که گفت : شنیدم پیامبرصلى الله علیه وآله مى فرمود :بهترین اعمالتان نماز است ، و به بِلال امر کرد که ، به «حَیّ على خیر العمل» اذان دهد[۳] ؛و در «کنز العُمّال» آمده است : بلال صبح اذان مى داد ، پس مى گفت : «حَیّ على خیرالعمل»[۴] .
۲ . على بن ابى طالب (م۴۰ ه )
امام المُؤَیّد باللّه زیدى در کتابش شرح التجرید ، از طریق عَبّاد بن یعقوب ، از عیسى بن عبداللّه ، از پدرانش ، از على علیه السلام روایت کرده که فرمود : شنیدم پیامبرمى گفت : بهترین اعمالتان نماز است ، و بلال را فرمان داد که ، به «حَیّ على خیر العمل»اذان بگوید[۵] .حافظ علوى به سندش از عیسى بن عبد اللّه بن محمّد بن عمر بن على بن ابى طالب ، چنین روایت مى کند : براى من پدرم حدیث کرد ، از پدرش ، از جدش که گفت : پدرم على علیه السلام هنگامى که به سفر مى رفت ، اذان و اقامه را به دیگران وانمى گذاشت ، و در اذانش «حَیّ على خیر العمل» را ترک نمى کرد[۶] .حافظ علوى این روایت را به چند طریق از امام على علیه السلام نقل کرده است : ۱ . براى ما حدیث کرد محمّد بن حسین تیملى [ تُمَیْلى ] ـ به قرائت ـ [ گفت : ] حدیث کرد براى ما[۷] على بن عبّاس بَجَلى ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد بَکّار بن احمد ، [ گفت :]براى ما حدیث کرد حسن بن حسین ، از عمر بن ثابت ، از محمّد بن عبدالرحمان ، گفت : هنگام طلوع فجر ابن نَباح نزد على علیه السلام مى آمد و ندا مى داد : «حَیّ على الصلاة ، حَیّ على الفلاح ، حَیّ على خیر العمل» ، پس على علیه السلام مى فرمود : مرحبا به عدل گویان ، و مرحبا و خوشآمدا به نماز ، اى ابن نباح ، اقامه بگو . ۲ . برایمان حدیث کرد احمد بن ابراهیم ، [ گفت : ] به ما خبر داد محمّد بن محمّدبن حسین ـ در ملاقاتش[۸] ـ [ گفت : ] به ما خبر داد محمّد بن قاسم بن زکریّا ، [ گفت : ]براى ما حدیث کرد عَبّاد بن یعقوب ، [ گفت : ] به ما خبر داد عَمْرو بن ثابت از ابن ابى لیلا : …[۹] ۳ . براى ما حدیث کرد محمّد ، [ گفت : ] به ما خبر داد محمّد بن عمّار عِجْلى ّ ،[ گفت : ] براى ما حدیث کرد على بن محمّد بن حنینه[۱۰] ، [ گفت : ] براى ما حدیث کردعَبّاد بن یعقوب ، [ گفت : ] به ما خبر داد عَمْرو از ابن ابى لیلا : …[۱۱] ۴ . حدیث کرد براى ما احمد بن زید بن بَشّار و على بن محمد (بن بُنان) شَیْبانى ،گفتند : براى ما حدیث کرد حسن بن محمّد بن سعید رفاء مُقْرى ، [ گفت : ] براى ماحدیث کرد محمّد بن حسن بن محسن طَریفى ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد حسن بن یحیى بن عبداللّه [ گفت : ] برایم حدیث کرد ابوبکر بن ابى اُوَیْس ـ پسر خواهر مالک بن اُوَیْس[۱۲] ـ از حسین بن عبداللّه بن ضُمَیْره ، از على بن ابى طالب علیه السلام که آن حضرت در اذان صبح مى گفت : «حیّ على خیر العمل ، حَیّ على خیر العمل» . ۵ . براى ما حدیث کرد ، میمون بن على بن حمید مُقْرى ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد ابوالحسن احمد بن حسن بن حسین بن عیسى علوى ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد عبدالعزیز بن یحیى ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد مُغِیْرة بن محمّد ، [ گفت : ]براى ما حدیث کرد ابراهیم بن محمّد و عبدالرحمان[۱۳] ، [ گفت : ] براى ما حدیث کردعیسى بن عبداللّه[۱۴] و محمّد بن عُمَر بن على بن ابى طالب ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد پدرم از پدرش ، از جدش که گفت : پدرم على علیه السلام هنگامى که به سفر مى رفت ، اذان واقامه[۱۵] را به غیر خود وا نمى گذاشت ، و همواره در اذانش مى گفت : «حیّ على خیرالعمل» . ۶ . حدیث کرد براى ما[۱۶] جعفر بن محمّد جعفرى و محمّد بن عبداللّه بن حسین ،[ گفت : ] براى ما حدیث کرد احمد بن محمّد بن سعید ، [ گفت : ] براى ما حدیث کردیعقوب بن یوسف ضَبى ّ ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد ابو جباره حُصَیْن بن مُخارق از یعقوب بن عَدى ّ ، از یحیى بن زید ، از پدرانش از على علیه السلام که آن حضرت به مؤذّن خود امر مى کرد که در اذانش به «حیّ على خیر العمل» ندا کند . ۷ . براى ما حدیث کرد[۱۷] احمد بن محمّد بن ابراهیم ـ به قرائت ـ [ گفت : ] به ما خبرداد محمّد بن ابو عبّاس وَرّاق ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد محمّد بن قاسم بن زکریّا ،[ گفت : ] (براى ما حدیث کرد) عَبّاد بن یعقوب ، [ گفت : ] به ما خبر داد نَصْر بن مُزاحم از سُفیان بن ابراهیم حریرى ، از صباح مُزَنى ، از سعید ، از اَصْبَغ بِن نُباته که گفت :مؤذنان على علیه السلام مى آمدند و او را به نماز فرا مى خواندند ، پس فرمود : مرحبا به کسانى که به عدل قائل اند و به نماز خوش آمد مى گویند ؛ و چون مؤذنان پراکنده مى شدند ، بر ما وارد مى شد و مى گفت : «حیّ على الصلاة ، حیَّ على الصلاة ؛ حیّ على الفلاح ، حیّ على الفلاح ؛ حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل» . ۸ . خبر داد ما را محمّد بن عبداللّه بن حسین ـ به قرائت ـ [ گفت : ] براى ما حدیث کرد حسین بن محمّد فَزارِى ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد جعفر بن عبداللّه محمّدى ،[ گفت : ] براى ما حدیث کرد مصبح بن هاقان[۱۸] ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد ابراهیم بن محمّد ـ ابن ابى یحیى ـ از جعفر ، از پدرش (از جدّش)[۱۹] که گفت : على علیه السلام در اذانش مى فرمود : «حیّ على الفلاح ، حیّ على خیر العمل» .
طریق امام صادق علیه السلام
به ما خبر داد ابو العبّاس احمد بن بَشّار و على بن محمّد شَیبانى ، گفتند : براى ماحدیث کرد: حسن بن محمّد بن سعید بن مُسلم، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد على بن عبّاس و على بن سَلامَة ، [ گفت : ] براى ما حدیث کرد بَکّار بن احمد ، [ گفت :]براى ما حدیث کرد نَصْر بن مُزاحم ، از ثقه ابراهیم بن ابى یحیى ، از جعفر بن محمّدعلیه السلام ، که على علیه السلام براى هر نماز مى گفت : «حیَّ على الفلاح ، حیَّ على خیر العمل» .
طریق ابراهیم بن محمّد
خبر داد ما را محمّد بن احمد بن ابراهیم ـ به قرائت ـ به ما خبر داد محمّد بن ابو عبّاس وَرّاق در کتابش ، حدیث کرد براى ما محمّد بن قاسم ، براى ما حدیث کرد حسن بن محمّد مُزَنى ، براى ما حدیث کرد هارون أبى بُرْدَة ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد برادرم حسین ، از ابراهیم بن محمّد بن ابى یحیى که على علیه السلام براى هر نماز مى گفت : «حَیّ على الصلاة ، حَیّ على الصلاة ؛ حَیّ على الفلاح ، حَیّ على الفلاح ؛ حَیّ على خیر العمل ، حَیّ على خیر العمل»[۲۰]
طریق امام باقرعلیه السلام
خبر داد ما را محمّد ـ به قرائت ـ حدیث کرد براى ما محمّد (به قرائت)[۲۱] براى ما حدیث کرد حسن ، براى ما حدیث کرد حسین بن نصر ، براى ما حدیث کرد خالد بن عیسى ، از عاصم بن جمیل[۲۲] ، از جعفر ، از پدرش که : على علیه السلام در اذان براى هر نمازمى گفت : «حَیّ على الصلاة ، حیّ على الصلاة ؛ حی على الفلاح ، حی على الفلاح ، حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل» . خبر داد ما را محمّد (بن احمد)[۲۳] ، به ما خبر داد محمّد (بن ابى عبّاس)[۲۴] به ما خبرداد محمّد (بن قاسم)[۲۵] براى ما حدیث کرد حسن (بن محمّد مُزَنى )[۲۶] ، [ گفت : ] برایمحدیث کرد هارون بن ابى بُرْدَه ، از وَهْب بن وَهْب ، از جعفر بن محمّد ، از پدرش (ازجدّش)[۲۷] که گفت : على علیه السلام اقامه را همچون اذان ، دو تا دو تا مى گفت ، و به ما خبر داد که او اگر در صبح اذان مى گفت ، ندا مى داد : «حیّ على خیر العمل» .خبر داد ما[۲۸] را احمد بن زید بَشّار ، براى ما حدیث کرد حسن (بن)[۲۹] محمّد رفّاء ،براى ما حدیث کرد على بن عبّاس و على بن حسین بن سَلامَه ، گفتند : براى ما حدیث کرد بَکّار ، براى ما حدیث کرد حسن[۳۰] بن حسین (عُرنى ) ، از صالح بن ابى اسود ، ازابى جارود ، از ابو جعفرعلیه السلام که فرمود : در اذان على علیه السلام «حَیّ على خیر العمل» بود .… براى ما حدیث کرد ابن نحّاس ، براى ما حدیث کرد على ، براى ما حدیث کرد بَکّار به این … و گفت : در اذان [ على ] «حیّ على خیر العمل» بود .حدیث کرد براى ما عبداللّه بن مُخالد[۳۱] بَجَلى ، به ما خبر داد احمد بن محمّد بن سعید ، [ گفت : ] براى من حدیث کرد احمد بن یحیى بن مُنذر حجرى ، براى ما حدیث کرد ابو طاهر احمد بن عیسى ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد حسن بن على یَنْبُعى از پدرش که گفت : شنیدم محمّد بن على علیه السلام به «حَیّ على خیر العمل» اذان مى داد . به او گفتم : این اذان از کیست ؟ فرمود : این اذان بهترین خلق خدا پس از پیامبر ، جدّت على بن ابى طالب مى باشد[۳۲] .در حاشیه دُسُوقى آمده است : «على علیه السلام پس از «حَیّ على الفلاح» ، «حَیّ على خیرالعمل» را مى افزود ، و اکنون اذان شیعه همینگونه است[۳۳] .معناى این سخن این است که ، على علیه السلام چیز اضافى بر فصول اذان نمى افزود ،بلکه چیزى را در اذان مى آورد که خلفا به آن عمل نکردند .
طریق هاى دیگر
در کتاب «الاعتصام بحبل اللّه» آمده است : فقیه صالح بن صدیق نمازى در شرح خود «الأنهار على أثمار الأزهار» آورده که ابن رفعه ـ از اصحاب شافعى ـ در مطلبش به نقل از قاضى حسین در تعلیق مى گوید : از على علیه السلام روایت شده که در اذان مى گفت : «حیّ على خیر العمل» ؛ و شیعه بر این رویّه اند[۳۴] .حافظ علوى از طریق ابن عبّاس ، از على بن ابى طالب روایت مى کند که فرمود :شنیدم رسول خدا مى گفت : چون به سِدرة المُنتهى رسیدم ، از جلال و شکوه خداوندى دیدم آنچه را دیدم ، خدا به من گفت : اى محمّد ، «حَیّ على خیر العمل» !گفتم : اى پروردگار من ، بهترین عمل چیست ؟ گفت : نماز که مایه تقرُّب اُمتِ توست …[۳۵]از یحیى بن زید ، از پدرانش ، از على علیه السلام رسیده که ، آن حضرت به مُؤَذِّن خوددستور داد که در اذان به «حیّ على خیر العمل» ندا زند[۳۶] .از حسین بن عبداللّه بن ضُمَیْره ، از جدش ضُمَیْرَه ، از على علیه السلام نقل شده که آن حضرت در اذان صبح مى فرمود : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۳۷] .زیدیه از جعفر بن محمّد ، از پدرش علیه السلام روایت کرده اند که : على علیه السلام اقامه را ماننداذان ، دو تا دو تا مى گفت ، و به ما خبر داد که آن حضرت اگر در صبح اذان مى دادمى گفت : «حیّ على خیر العمل» ؛ و نیز روایت کرده که : على علیه السلام براى هر نمازى مى فرمود : «حیَّ على الفلاح ، حیَّ على خیر العمل»[۳۸] .در کتاب «من لا یحضره الفقیه» آمده است : ابن نَبّاح در اذانش مى گفت : «حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل» ، چون على علیه السلام او را دید فرمود : مرحبا به آنان که به عدل قائل اند و به نماز [ مردم را ] خوش آمد مى گویند[۳۹] .
۳ . ابو رافع (که در زمان امام حسن علیه السلام زنده بود)
حافظ علوى مى گوید : خبر داد ما را على بن محمّد (اسحاق)[۴۰] خَزّاز ، به ما خبر داد حسن بن محمّد بن سعید مُقْرِئ ، براى ما حدیث کرد حسن بن حیّاس[۴۱] براى ما حدیث کرد محمّد بن سلیمان (لُوَین) ، براى ما حدیث کرد شریک ، از عاصم بن[۴۲]عبیداللّه ، از على بن حسین ، از ابو رافع که گفت : پیامبر هنگامى که اذان را مى شنید ، آن را باز مى گفت [ و تکرار مى کرد ] ، پس چون ، مؤذن به «حیَّ على خیر العمل»مى رسید ، مى فرمود : «لا حولَ ولا قوّةَ إلاّ باللّه»[۴۳] .
۴ . عقیل بن ابى طالب (که در زمان خلافت معاویه درگذشت)
حافظ علوى به سندش از عُبَیْده سلمانى روایت کرده که : عقیل بن ابى طالب تازمانى که درگذشت به «حیَّ على خیر العمل» اذان مى داد[۴۴] .
۵ . حسن بن على بن ابى طالب (م۵۰ ه )
قاسم بن محمّد ـ از بزرگان زیدیه ـ در کتاب «السنام» چنین مى گوید : اذان به «حیَّ على خیر العمل» تشریع شده ؛ زیرا بر اذان به آن ، روز خندق همه اتفاق دارند ، و به این جهت که ، اذان فرا خوان به نماز است و پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : بهترین اعمالتان نماز مى باشد ، و نیز همه متفقاند که ابن عمر و حسن و حسین و بلال و گروهى از اصحاب به «حیَّ على خیر العمل» اذان گفتند . اهل سنّت این سخن را در شرح «المُوَطَّأ» و دیگرکتاب هایشان آورده اند[۴۵] .حافظ علوى از محمّد بن احمد بن ابراهیم روایت کرده که [ گفت : ] خبر داد به مامحمّد بن ابى عبّاس وَرّاق به حرانه ، براى ما حدیث کرد محمّد بن قاسم ، براى ماحدیث کرد حسن بن محمّد ، براى ما حدیث کرد محمّد بن على کِنْدى ّ ، از زکریّا بن یحیى ، از عبدالرحمان بن ابى حَمّاد ، از یوسف بن یعقوب ، از جابر ، از ابى جعفرعلیه السلام که فرمود : اذان من و اذان پدرانم ـ پیامبرصلى الله علیه وآله و على و حسن و حسین و على بن حسین … ـ [ چنین است : ] حَى ّ على خیر العمل ، حى ّ على خیر العمل[۴۶] .و در کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۹۴» به نقل از کتاب اذان حافظ علوى آمده است : خبر داد ما را محمّد بن طلحه ثَعالبى ، به بغداد ، براى ما حدیث کرد محمّد بن عمر جِعابى ّ قاضى ، براى ما حدیث کرد اسحاق بن محمّد ـ ابن مروان ـ براى ما حدیث کرد پدرم ،براى ما حدیث کرد زید بن معدل ، براى ما حدیث کرد عبداللّه بن یزداد مرادى ، ازنُعمان بن قَیْس ، از عُبَیْدَه سلمانى که گفت : على بن ابى طالب و حسن و حسین وعقیل بن ابى طالب ، و ابن عبّاس و عبداللّه بن جعفر و محمّد بن حَنفیّه تا زمانى که ازدنیا رفتند اذان مى دادند ، و همیشه در اذان مى گفتند : حى ّ على خیر العمل و مى گفتند : هنوز [ این جمله ] در اذان است .
۶ . ابو مَحْذوره (م۵۹ یا ۷۹ ه )
محمّد بن منصور در کتابش «الجامع» ، به اسناد خود از کسانى که نظرشان پسندیده است ، از ابو مَحْذوره ـ یکى از مؤذنان پیامبر ـ روایت مى کند که گفت : پیامبرصلى الله علیه وآله به من امر کردکه در اذان بگویم : «حیَّ على خیر العمل»[۴۷] .همچنین در کتاب «الشفاء» از محمّد بن منصور روایت شده که : (ابو) القاسم (ع)از او خواست اذان دهد و در اذان (حَیّ على خیر العمل) را بیاورد ، گفت : همانا پیامبربه آن دستور داد[۴۸] .حافظ علوى از چند طریق ، خبر حَیْعَلَه سوم را روایت مى کند که ، طریق حَمّانى ّیکى از آنهاست ، و طُرُق دیگر عبارتند از :الف) حدیث کرد ما را ابو طیب محمّد بن حسین نَحّاس[۴۹] ، به قرائت ، براى ما حدیث کرد على بن عبّاس بَجَلى ، (براى ما حدیث کرد بَکّار بن احمد ، براى ما حدیث کرد مِخْوَل بن ابراهیم از)[۵۰] محمّد بن بکر ، از زیاد بن مُنذر که گفت : شیخى ازاصحاب ما برایم حدیث کرد ، از مردى که ابو مَحْذوره برایش حدیث کرد ، گفت :پیامبر مرا فرمان داد که در اذان بگویم : «حیّ على خیر العمل»[۵۱] .ب) براى ما خبر داد احمد بن على بن عطّار و محمّد بن حسین بن غزال ـ به قرائتبر آن دو ـ گفتند : براى ما حدیث کرد على بن احمد بن عمرو ، براى ما حدیث کردمحمّد بن منصور مُقْرى ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد احمد بن عیسى ، از محمّد بن بکر ، از ابى جارود مثل آن (حدیث پیشین) را[۵۲] .ج) حدیث کرد براى ما احمد بن زید بن یَسار ، به ما خبر داد حسن بن محمّد بن سعید بن مسلم (رفّاء) ، براى ما حدیث کرد محمّد بن حسن اریسى [۵۳] ، براى ما حدیث کرد احمد بن یحیى صوفى ، براى ما حدیث کرد مِخْوَل بن ابراهیم ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد محمّد بن بکر اَرْحَبِى ّ از ابى جارود که گفت : حدیث کرد برایم یحیى ـ شیخى از اصحاب ما ـ از مردى که از ابو مَحْذوره برایش حدیث کرد که گفت : پیامبرمرا امر کرد که در اذان بگویم : «حیَّ على خیر العمل»[۵۴] .د) حدیث کرد براى ما محمّد بن حسین بن نَحّاس ـ به قرائت ـ براى ما حدیث کرد على بن عبّاس بَجَلى ، براى ما حدیث کرد بَکّار بن احمد ، براى ما حدیث کرد عثمان بن سعید اَحْوَل ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد هُذَیْل بن بِلال مدائنى ، گفت : شنیدم (ابن)[۵۵] ابى مَحْذوره مى گفت : «حیَّ على الفلاح ، حیَّ على الفلاح ؛ حیَّ على خیرالعمل ، حیَّ على خیر العمل …» .ه ) براى ما حدیث کرد[۵۶] ابو طَیِّب على بن محمّد بن بُنان ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد ابوالقاسم عبداللّه بن جعفر بن محمّد نجّار فقیه ، براى ما حدیث کرد عبّاس بن احمد بن محمود رازى ـ که در سال ۳۴۳ به حج آمد ـ براى ما حدیث کرد ابو جعفر[۵۷]احمد بن محمّد بن سَلامَه اَزْدِى به مصر ـ یعنى طحاوى فقیه ـ براى ما حدیث کرد یونس بن بکر[۵۸] ، براى ما حدیث کرد ابن وَهْب ، [ گفت : ] برایم حدیث کرد عثمان (بن حکم جذامى [۵۹] ، از ابن جُرَیْج ، از ابن ابى مَحْذوره ، از آل ابى محذوره[۶۰] ، از ابو محذوره که گفت پیامبر فرمود : برو در مسجد الحرام ، و این چنین اذان بگو : اللّه اکبر ، اللّه اکبر ،اللّه اکبر ، اللّه اکبر ، أشهد أن لا إله إلاّ اللّه ، أشهد أن لا إله إلاّ اللّه ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه ، أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه ، حیَّ على الصلاة ، حیَّ على الصلاة ، حیَّ على الفلاح ، حیَّ على الفلاح ، حیَّ على خیر العمل ، حیَّ على خیر العمل ، اللّه اکبر ، اللّه اکبر ، لا إله إلاّ اللّه[۶۱] .و) و به همین اسناد از ابن جُرَیْج ، از عطاء بن ابى رَباح نقل شده که گفت : اذان پیشینیان با اذان امروزى ها[۶۲] ناسازگار مى باشد ؛ ابو محذوره در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله اذان مى گفت ، و من اذان اورا درک کردم ، در اذانش بین «حیَّ على الفلاح» و«اللّه اکبر» ،مى گفت : «حیَّ على خیر العمل ، حیَّ على خیر العمل» . امام مؤیّد باللّه ـ در شرح تجرید ـ از طریق ابى بکر مُقْرِى اینگونه روایت مى کند : براى ما حدیث کرد طحاوى فقیه ، گفت : براى ما حدیث کرد ابوبکر ، گفت : براى ماحدیث کرد ابو عاصم ، گفت : براى ما حدیث کرد ابن جُرَیْج ، گفت : براى ما حدیث کرد عثمان بن سائبه[۶۳] ، گفت : مرا خبر داد پدرم از عبدالملک بن ابو محذوره ، از ابومحذوره ـ مؤذن پیامبر ـ که گفت : پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : برو و در مسجد الحرام اذان بده وبگو : اللّه اکبر ، اللّه اکبر ، اللّه اکبر ، اللّه اکبر ؛ … حیّ على خیر العمل ، حیّ على خیرالعمل[۶۴] .این روایت ، همان خبر حافظ علوى است ، با این تفاوت که علوى آن را از طریق یونس بن بکر روایت مى کند و مى گوید : براى ما حدیث کرد ابن وَهْب ، [ گفت : ]برایم حدیث کرد عثمان بن حَکَم مدائنى ، از ابن جُرَیْج . امام یحیى بن حمزه ـ از امامان زیدیه ـ در «الانتصار» مى گوید : حجّت و دلیلى که در پى مى آید حدیثى است که محمّد بن منصور در کتاب «الجامع» به اسناد خود ازکسانى که سخن آنان پسندیده است ، از ابو مَحْذوره ـ یکى از مؤذنان پیامبر ـ روایت مى کند که گفت : پیامبر مرا امر کرد …امام محمّد بن مطهّر در «المنهاج» مى گوید : براى ما چنین روایت شده که پیامبر ابو محذوره را دستور داد که [ در اذان ] بگوید : «حَیَّ على خیر العمل ، حَیَّ على خیرالعمل» .حافظ علوى به اسنادش از طریق یحیى بن حُمَیْد حَمّانى روایت مى کند که گفت :براى ما حدیث کرد ابوبکر بن عیّاش ، از عبدالعزیز بن رفیع ، از ابو محذوره که گفت :من نوجوانى خوش آواز بودم ، براى نماز صبح پیش پیامبر اذان گفتم ، چون به «حَیّ على الفلاح» رسیدم ، پیامبر فرمود : «حَیّ على خیر العمل» را به آن مُلحق کن[۶۵] .
۷ . حسین بن على بن ابى طالب (م۶۱ ه )
قاسم بن محمّد ـ از بزرگان زیدیه ـ در کتاب «السنام» مى گوید : صحیح این است که اذان به «حَیَّ على خیر العمل» ، تشریع شده ؛ زیرا بر اذان به آن ، در روز خندق ، همه اتفاق نظر دارند ؛ و نیز اذان فراخوان به نماز است که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود : «بهترین اعمالتان نماز است» ؛ و نیز همه مُتّفقاند که ابن عمر و حسن و حسین و بلال و گروهى از صحابه به آن اذان گفتند ، و این سخن در شرح المُوَطَّأ و دیگر کتابهاى اهل سنّت حکایت شده است[۶۶] .حافظ علوى از محمّد بن احمد بن ابراهیم روایت مى کند [ که گفت : ] به ما خبر داد محمّد بن ابى عبّاس وَرّاق به حرانه ، براى ما حدیث کرد محمّد بن قاسم ، براى ما حدیث کردحسن بن محمّد ، براى ما حدیث کرد محمّد بن على کِنْدِى ، از زکریّا بن یحیى ، از عبدالرحمان بن ابى حَمّاد ، از یوسف بن یعقوب ، از جابر از ابى جعفرعلیه السلام که فرمود : اذان من و اذان پدرانم ـ پیامبرصلى الله علیه وآله و على و حسن و حسین و على بن حسین ـ [ چنین است : ] «حَیّ على خیر العمل ، حیّ على خیر العمل»[۶۷] .
۸ . زید بن اَرْقَم (م۶۶ تا ۶۸ ه )
شوکانى در «نیل الأوطار» از مُحِبّ طَبَرى در «إحکام الأحکام» اینگونه حکایت مى کند : زید بن اَرْقَم به «حَیَّ على خیر العمل» اذان مى گفت[۶۸] .
۹ . عبداللّه بن عبّاس (م۶۸ تا ۷۰ ه )
حافظ علوى از محمّد بن طلحه ثعالبى [۶۹] ، به بغداد ، روایت مى کند (که گفت : )براى ما حدیث کرد محمّد بن عمر جِعابى قاضى ، براى ما حدیث کرد اسحاق بن محمّد ـ ابن مروان ـ براى ما حدیث کرد پدرم ، براى ما حدیث کرد زید بن معدله[۷۰] ،براى ما حدیث کرد عبداللّه بن نِزار مرادى ، از نُعمان بن قیس ، از عُبَیْدَه سلمانى که گفت : على بن ابى طالب و حسن و حسین و عقیل بن ابى طالب و ابن عبّاس و عبداللّه بن جعفر و محمّد بن حنفیّه ، تا زمانى که از دنیا رفتند ، اذان مى دادند ، و همواره دراذان مى گفتند : حَیَّ على خیر العمل …[۷۱] و مى گفتند : تاکنون [ این جمله ] در اذان است [ و نسخ نشده است ] .
۱۰ . عبداللّه بن عُمَر (م۷۳ یا ۷۴ ه )
روایات از عبداللّه بن عمر مختلف است ؛ در بعضى از آنها آمده است که او همواره به «حَیّ على خیر العمل» اذان مى گفت ؛ و در بعضى دیگر آمده است که او گاهى یا تنهاهنگام سفر به آن اذان مى گفت : ما در کتاب «وضوء النبی» ـ در بحث روائى ـ راز این اختلاف در نقل روایتها را روشن ساختیم ، و توضیح بیشتر در جاى مناسب خود خواهد آمد .آثارى که دلالت دارند ابن عمر پیوسته در اذان «حیّ على خیر العمل» مى گفت ،چنین است :الف) از محمّد بن سیرین از ابن عمر نقل شده که ، او در اذانش «حیّ على خیرالعمل» مى گفت[۷۲] .ب) در مصنّف عبدالرزّاق ، از مَعْمَر ، از یحیى بن ابى کثیر ، از مردى [ یک شخصى ] نقل شده که : ابن عمر هنگامى که در اذان به «حیّ على الفلاح» مى رسید[ پس از آن ] مى گفت : «حیّ على خیر العمل» ، و سپس مى گفت : «اللّه اکبر ، اللّه اکبر ، لاإله إلاّ اللّه»[۷۳] .ج) از زید بن محمّد ، از نافع نقل شده که ، ابن عمر هنگامى که اذان مى داد مى گفت :«حیّ على خیر العمل»[۷۴] .د) از ابن عَوْن ، از نافع نقل شده که گفت : ابن عمر هنگامى که اذان مى داد ،مى گفت : «حیّ على خیر العمل» ، این حدیث را المؤیّد باللّه روایت کرده است[۷۵] .حافظ محمّد بن ابراهیم وزیر مى گوید : ابن حزم در کتاب «الاجماع» از ابن عمرروایت کرده که در اذانش مى گفت : «حیّ على خیر العمل»[۷۶] .سپس مى گوید : این دو سند را در «حیّ على خیر العمل» بررسى کردم ، آن دو را ، تاابن عمر و زین العابدین ، صحیح یافتم[۷۷] .سخنانى که به اذان ابن عمر به «حیّ على خیر العمل» در بعضى زمانها اشاره داردموارد زیر است :الف) مالک بن انس به نقل از نافع مى گوید : ابن عمر بعضى وقتها هنگامى که«حیّ على الفلاح» مى گفت ، در پى آن مى گفت : «حیّ على خیر العمل»[۷۸] .ب) لَیْث بن سعد از نافع نقل مى کند که : ابن عمر در سفرش اذان نمى داد ، ومى گفت : «حیّ على الفلاح» و گاهى : «حیّ على خیر العمل» . محمّد بن سیرین از ابن عمر روایت کرده که وى در اذانش این را مى گفت ؛ و نیز نُسَیْر بن ذُعْلوق از ابن عمرروایت کرده که ، وى در سفر این جمله را مى گفت[۷۹] .ج) از لیث بن سعد از نافع نقل شده که گفت : چه بسا ابن عمر در اذانش «حیّ على خیر العمل» را مى افزود[۸۰] . نیز این سخن را عطا از ابن عمر نقل کرده است[۸۱] .د) عبدالرزّاق از ابن جُرَیْح از نافع از ابن عمر نقل کرده که وى در نماز در سفر ، دوبار اقامه مى گفت ؛ یا سه بار مى گفت : «حیّ على الصلاة ، حیّ على الصلاة ؛ حیّ على خیر العمل»[۸۲] .ابن حَزْم مى گوید : کسى که مثل این سخن را از صاحب مى گوید ـ مثل این اجتهادبه رأى گفته نمى شود ـ لازم است این قول ابن عمر را بگیرد ، چه آن با سند بسیارصحیح از او ثابت است[۸۳] .حافظ زین الدین عراقى از امام علاء الدین مغلطاى در کتاب «التلویح شرح الجامع الصحیح» چنین روایت مى کند : ابن حزم آورده که این روایت صحیح است از عبداللّه بن عمر و ابى اُمامة بن سَهْل بن حُنَیْف که آن دو در اذانشان مى گفتند : «حیّ على خیر العمل» ؛ و مغلطاى مى گوید : على بن حسین آن را [ در اذان ] مى گفت[۸۴] .محقّق جلال مى گوید: ابن دقیق عید وغیر او [ این حدیث را ] درست دانسته اند که،ابن عمر وعلى بن حسین ، بر اذان به «حیّ على خیر العمل» ثابت ماندند تا درگذشتند[۸۵].در «المختصر» از شرح ابن دقیق عید بر «العمده» آمده است : به سند صحیح [ این سخن ] درست است که ، زین العابدین و عبداللّه بن عمر به «حَیَّ على خیر العمل» اذان گفتند تا از دنیا رفتند[۸۶] .اکنون به جاست بعضى از طُرُقى را که حافظ علوى در کتابش ـ الأذان بحیّ على خیر العمل ـ از عبداللّه بن عمر بن خطّاب آورده ، بازگوییم . [۱] .المعجم الکبیر ۱ : ۳۵۲ ؛ السنن الکبرى ، للبیهقى ۱ : ۴۲۵ ؛ مجمع الزوائد ۱ : ۳۳۰ ؛ کنز العمال ۸ : ۳۴۵ ،حدیث ۲۳۱۸۸ . [۲] .من لا یحضره الفقیه ۱ : ۲۸۴ ؛ وسائل الشیعه ۵ : ۴۱۸ . [۳] .البحر الزخار ۲ : ۱۹۱ ؛ و نیز نگاه کنید به ، الشفاء ۱ : ۲۶۰ . [۴] .کنز العمّال ۸ : ۳۴۲ ، حدیث ۲۳۱۷۴ . [۵] .جواهر الأخبار والآثار ۲ : ۱۹۱ ؛ الاعتصام بحبل اللّه المتین ۱ : ۳۰۹ . [۶] .الأذان بحیّ على خیر العمل : ۹۴ ، حدیث ۷۴ . [۷] .در کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۹۱» واژه «نبأنا» به جاى «حدّثنا» آمده است . [۸] .در کتاب «الاعتصام» : «فی کتابه» به جاى «فی لقائه» ثبت شده است ؛ و در تحقیق عزّان «فی لقائه» نیست و به جاى آن «ابن کنانه» آمده است . [۹] .ادامه حدیث مانند روایت پیشین مى باشد . [۱۰] .عزان در متن کتاب «نُجیه» ، ثبت کرده ، و در پى نوشت آورده است : در ج «خیبه» و در ط «على بن محمّد بن حتینة» . آنچه عزان ثبت کرده درست است ، نگاه کنید به شرح حال وى در المعجم که در آخر کتاب آن را آورده است اما در کتاب «الاعتصام» ، حبیة ثبت شده است . [۱۱] .ادامه روایت مانند روایت پیشین مى باشد . [۱۲] .عزّان در متن به جاى «اُوَیس» ، «انس» آورده ، و توضیح آن را به شرح حال او در فرهنگ [ آخر کتاب ] حواله داده است . در کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۹۲» نیز ضبط این واژه «انس» است ، و در پایان روایت «حیّ على خیر العمل» یک بار آمده است . [۱۳] .در متن عزّان «بن عبدالرحمان» است و در پانوشت مى نویسد : در ط : ابراهیم بن عبدالرحمان ؛ و همین عبارت در کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۹۲» موجود مى باشد . [۱۴] .در کتاب «الاعتصام» ، عبداللّه بن محمّد آمده است . [۱۵] .در نسخه عزّان و نیز در کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۹۲» ، «ولا الإقامة» ثبت شده است . [۱۶] .در کتاب «اعتصام» ، «أخبرنا» آمده است . [۱۷] .در نسخه عزّان «أخبرنا» به جاى «حدّثنا» ذکر شده و عبارات پیشین ساقط گردیده است . [۱۸] .در اعتصام «الهلقان» آمده است . [۱۹] .داخل پرانتز از کتاب اعتصام است . [۲۰] .نگاه کنید به ، الاعتصام ۱ : ۲۹۳ . [۲۱] .آنچه در داخل پرانتز آمده است ، عزان در تحقیق خود بر متن کتاب افزوده است . [۲۲] .در تحقیق عزان آمده است : بن حمید خیاط . [۲۵٫۲۶ . ۲۴ .۲۳] ـ ۴ .عبارت داخل پرانتز از عزّان است . [۲۷] .عبارت داخل پرانتز از «الاعتصام ۱ : ۲۹۳» است . [۲۸] .در تحقیق عزان «حدّثنا» آمده است . [۲۹] .عبارت داخل پرانتز از تحقیق عزّان و کتاب اعتصام است . [۳۰] .در کتاب اعتصام به جاى «حسن» ، «حسین» آمده است . [۳۱] .در کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۹۴» ، «مجالد» ثبت شده است . [۳۲] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۴۸ ـ ۵۳ ؛ همین کتاب با تحقیق عزان : ۹۲ ـ ۹۸ ؛ الاعتصام۱ : ۲۹۴ . [۳۳] .حاشیة الدسوقى ۱ : ۱۹۳ . [۳۴] .الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۳۰۸ . [۳۵] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۶۱ با تحقیق عزان ؛ الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۹۰ . [۳۶] .الأذان بحیّ على خیر العمل تحقیق عزان : ۹۲ ، حدیث ۶۹ . [۳۷] .همان ، ص۹۳ ، حدیث ۷۳ . [۳۸] .همان ، ص۹۶ ، حدیث ۷۷ . [۳۹] .من لا یحضره الفقیه ۱ : ۲۸۸ ، حدیث ۸۹۰ ؛ الأذان بحیّ على خیر العمل : ۹۴ ، حدیث ۷۵ . [۴۰] .داخل پرانتز از کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۸۹» است . [۴۱] .در تحقیق عزان «حباش» آمده و در کتاب «الاعتصام ۱ : ۲۸۹» ، حیاش . [۴۲] .در الاعتصام ۱ : ۲۸۹ آمده است «عن عاصم ، عن عبیداللّه» از عاصم ، از عبید اللّه … [۴۳] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۲۸ ؛ و به تحقیق عزّان : ۵۵ ؛ الاعتصام ۱ : ۲۸۹ و۲۹۴ . [۴۴] .همان ، ص۵۴ ؛ و با تحقیق عزان ، ص۱۰۹ . [۴۵] .الاعتصام بحبل اللّه المتین : ۳۰۷ ـ ۳۱۳ ؛ نیز نگاه کنید به ، الروض النضیر ۱ : ۵۴۲ . [۴۶] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۵۴ ؛ و با تحقیق عزان ص۱۳۶ ، حدیث ۱۷۱ ؛ الاعتصام۱ : ۲۹۴ . [۴۷] .البحر الزخّار ۲ : ۱۹۲ ؛ امالى احمد بن عیسى ۱ : ۹۲ ؛ میزان الاعتدال ۱ : ۱۳۹ ؛ لسان المیزان ۱ : ۲۶۸ . [۴۸] .جواهر الاخبار والآثار ۲ : ۱۹۱ . [۴۹] .در تحقیق عزان «النَخّاس» آمده است . [۵۰] .عبارت داخل پرانتز از تحقیق عزان است ، ص۵۱ ، حدیث ۲ . [۵۱] .الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۸۴ . [۵۲] .عزان در ص۵۱ ، حدیث ۳ تعلیق زده است که محمّد بن منصور در «الأمالى ۱ : ۱۹۶» آن را روایت کرده است رأب الصدع ۱ : ۲۳۴ و در این کتاب آمده است : پیامبر مرا امر کرد که در اذان بگویم : حیّ على خیر العمل … نگاه کنید به ، الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۸۴ . [۵۳] .در تحقیق عزّان صفحه ۵۲ ، حدیث ۴ ، «الاویسی» ثبت شده است . [۵۴] .الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۸۴ . [۵۵] .از تحقیق عزان : ۵۴ ، حدیث ۷ ؛ الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۸۴ ـ ۲۹۰ . [۵۶] .در الاعتصام ۱ : ۲۸۹ ، «أخبرنا» آمده است . [۵۷] .در «الاعتصام ۱ : ۲۸۹» آمده است : أبو هند . [۵۸] .در اعتصام «بکیر» آمده است . [۵۹] .در اعتصام «الحرامی» آمده است . [۶۰] .داخل پرانتز از تحقیق عزان : ۵۲ ، حدیث ۵ مى باشد . [۶۱] .در تحقیق عزان : ۵۳ ، افزون بر این آمده است : آنگاه برگرد و صدایت را به «اللّه اکبر» بلند کن تاشهادتین ، سپس بگو : حیّ على الصلاة … تا آخر روایت فوق ؛ این زیادى در «اعتصام ۱ : ۲۸۹» ، به همین صورت ، موجود مى باشد ؛ و در آغاز اذان دو تکبیر است . [۶۲] .در «الاعتصام ۱ : ۲۸۹» آمده است : «تأذینکم» ؛ اذان آنان که در گذشتهاند برخلاف اذان شما است . [۶۳] .در «الاعتصام ۱ : ۲۸۰» آمده است : السائب . [۶۴] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوی : ۲۷ ؛ حدیث المؤیّد باللّه در «معانى الآثار» موجود است ، بااین تفاوت که لفظ «حیّ على خیر العمل» از آن افتاده است . و این بدان معناست که المؤیّد از کتاب طحاوى روایت را نیاورده ، بلکه آن را از طریق ابوبکر مقرى از طحاوى روایت کرده است ؛ و عبّاس بن احمد بن محمود رازى از او پیروى کرده است ؛ و آنچه حافظ مرادى آورده آن را تقویت مى کند . نگاه کنید به ، حیّ على خیر العمل ، لمحمّد سالم عزّان : ۲۰ والاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۸۰ ؛ در این کتاب آمده است : پیامبر مرا اذان آموخت همانگونه که امروز اذان مى گویم ، و حیعله سوم را ذکر مى کند . سپس مى گوید : الهادى این روایت را در «الاحکام» و«المنتخب» آورده ، و در «المنتخب» مى گوید : آنچه بهطور صحیح از پیامبر براى ما رسیده این روایت مى باشد … و مثل آن در کتاب «الشفاء» از ابن ابو محذوره روایت شده است . [۶۵] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، به تحقیق عزان : ۵۰ ؛ الاعتصام ۱ : ۲۸۳ . [۶۶] .الاعتصام بحبل اللّه المتین : ۳۰۷ ـ ۳۱۳ ؛ نگاه کنید به ، الروض النضیر ۱ : ۵۴۲ [۶۷] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ العلوى : ۵۴ ؛ و با تحقیق عزان : ۱۳۶ ، حدیث ۱۷۱ . [۶۸] .نیل الأوطار ۲ : ۴۴ ؛ الإمام الصادق علیه السلام والمذاهب الأربعة ۵ : ۲۸۳ . [۶۹] .در تحقیق عزّان به جاى «ثعالبى » ، «النعالی» آمده است . [۷۰] .در تحقیق عزّان آمده است : «المُعَدِّل» . [۷۱] .الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ علوی : ۵۴ ؛ و با تحقیق عزّان : ۱۰۹ ؛ در این مأخذ به جاى «لم یزل فی الأذان» ، «لم تزل فی الأذان» آمده است . [۷۲] .السنن الکبرى ، للبیهقى ۱ : ۴۲۵ ؛ الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۳۰۸ . [۷۳] .المصنّف ۱ : ۴۲۰ ، حدیث ۱۷۸۶ . [۷۴] .الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۹۵ ؛ رأب الصدع ۱ : ۱۹۸ ؛ و در «الإیضاح قاضى نعمان : ۱۰۹» آمده است :…وبه این اسناد (یعنى اسنادى که در کُتُب جعفریه گذشت) از جعفر بن محمّد ، از نافع روایت شده است که عبداللّه بن عمر چون براى اقامه نماز ندا مى داد و به «حیّ على الفلاح» مى رسید ، مى گفت : «حیّ على خیر العمل» . [۷۵] .این روایت را المؤیّد باللّه در شرح تجرید ـ نسخه خطى ـ از طریق عمّار بن رجاء از ازهر بن سعدروایت کرده است . نگاه کنید به ، الأذان بحیّ على خیر العمل ، للحافظ علوی ، به تحقیق عزّان : ۱۰۳ . [۷۶] .نگاه کنید به ، مراتب الاجماع ، لابن حزم : ۲۷ . [۷۷] .الروض النضیر ۱ : ۵۴۲ ؛ و نگاه کنید به ، الأحکام ، لابن حزم ۴ : ۵۹۳ و مقدمه الأذان بحیّ على خیرالعمل ، به تحقیق عزّان : ۱۴ . [۷۸] .السنن الکبرى ، للبیهقی ۱ : ۴۲۴ ؛ الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۹۷ و۳۰۸ و۳۱۲ [۷۹] .السنن الکبرى ، للبیهقی ۱ : ۴۲۴ ـ ۴۲۵ ؛ و نگاه کنید به ، مصنّف ابن ابى شیبه ۱ : ۱۹۶ . [۸۰] .فتح البارى ابن رجب حنبلى ۳ : ۴۹۷ . [۸۱] .السنن الکبرى للبیهقی ۱ : ۴۲۴ ؛ الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۲۹۹ و۳۱۰ . [۸۲] .مصنّف عبدالرزاق ۱ : ۴۶۴ ، حدیث ۱۷۹۷ . [۸۳] .المحلی ۳ : ۱۶۰ ـ ۱۶۱ . [۸۴] .الروض النضیر ۱ : ۵۴۱ ؛ الاعتصام بحبل اللّه ۱ : ۳۱۱ . [۸۵] .ضوء النهار ۱ : ۴۶۸ . [۸۶] .الروض النضیر ۱ : ۵۴۲ .